میان رشتهای
قاسم درزی
چکیده
تاریخ انگاره، در زمرۀ روشهای جدیدی است که با رویکردی تاریخی، یک مفهوم و انگارۀ مشخص را بررسی و مهمترین تغییراتِ مؤلفهای در آن را شناسایی میکند و درنهایت نیز توسعه، تضییق، یا تغییرات اساسیای که در طول تاریخ برای آن مفهوم ایجاد شده است را نشان میدهد. نگاهی تاریخی به مهمترین تعریفها در مورد میانرشتگی و گونههای مختلف آن ...
بیشتر
تاریخ انگاره، در زمرۀ روشهای جدیدی است که با رویکردی تاریخی، یک مفهوم و انگارۀ مشخص را بررسی و مهمترین تغییراتِ مؤلفهای در آن را شناسایی میکند و درنهایت نیز توسعه، تضییق، یا تغییرات اساسیای که در طول تاریخ برای آن مفهوم ایجاد شده است را نشان میدهد. نگاهی تاریخی به مهمترین تعریفها در مورد میانرشتگی و گونههای مختلف آن نشان میدهد که میانرشتگی، ابتدا بیشتر مفهومی آرمانی و مربوط به دستیابی به «علم واحد» بوده است. در دوره مدرن نیز نخستین تعریفها از میانرشتگی در راستای دستیابی به علم واحد هستند، اما این ایده بهسرعت کنار گذاشته شده و «تلفیق دانش»، بهعنوان اصلیترین معیار، مطرح شد و ازآنپس، کمکم رویکرد ابزاری به میانرشتهای در میانِ صاحبنظران شکل گرفت. کلگرایان، مهمترین منتقدان رویکرد تلفیقی به میانرشتهای بودند و انتزاعی بودن بحثهای مرتبط با «تلفیق دانش» را اصلیترین آسیب آن میدانستند. نگاه انضمامی و مسئلهمحور، در این رویکرد کاملاً مشهود است و برهمیناساس نیز تعریفهای مرتبط با میانرشتگی تبیین میشوند. همچنین، در قرن بیستویکم شاهد محوریتِ رویکردِ کاربردی و توجه جدی به فرارشتهای هستیم. مفهومسازی «فرارشتهای» کاملاً براساس میزانِ کاربردی بودن و بومی بودنِ مسائل موردنظر است. در گونۀ نخست فرارشتهای با «عبور از مرزهای دانش» و در گونه دوم، با «عبور از حوزه دانشی» روبهرو خواهیم بود؛ بنابراین، نگاه تاریخی به این انگاره، دو گذارِ اساسی را به ما نشان میدهد: 1) گذار از نگاه آرمانگرایانه و مبتنیبر رخنههای معرفتی به نگاه عملگرایانه و مبتنیبر حل مسئله؛ 2) گذار از میانرشتهای به فرارشتهای.
میان رشتهای
قاسم درزی
چکیده
تشبیه و استعاره، از صنایعِ مهم ادبی محسوب میشوند که در تبیین و رفع ابهام از مفاهیم مبهم و پیچیده نقشی مهمی دارد. گرچه استعارهها بیشتر در زمرۀ صنایع ادبی بهحساب میآیند و ابعادِ زیباییشناختیِ آنها شناختهشدهتر است، اما در دورۀ مدرن توانستهاند راه خود را به دنیای علم نیز باز نمایند و نقشی تأثیرگذار در اکتشافاتِ برجستۀ ...
بیشتر
تشبیه و استعاره، از صنایعِ مهم ادبی محسوب میشوند که در تبیین و رفع ابهام از مفاهیم مبهم و پیچیده نقشی مهمی دارد. گرچه استعارهها بیشتر در زمرۀ صنایع ادبی بهحساب میآیند و ابعادِ زیباییشناختیِ آنها شناختهشدهتر است، اما در دورۀ مدرن توانستهاند راه خود را به دنیای علم نیز باز نمایند و نقشی تأثیرگذار در اکتشافاتِ برجستۀ علمی در دوران معاصر داشته باشند. با توجه به اهمیتِ مقولۀ «پیچیدگی» در مطالعاتِ میانرشتهای و نقشِ بسزایِ استعارهها در تبیین و پرده برداشتن از پیچیدگیِ امور، میتوان از استعارهها در مواضع مختلفی در پژوهش میانرشتهای استفاده کرد. چهار کاربستِ اصلیِ استعارهها در مطالعاتِ میانرشتهای عبارتاند از: 1) تبیین معنای عمومی و کلّی از میانرشتگی؛ 2) تعیین کیفیتِ تعاملِ رشتهها با یکدیگر؛ 3) تعیین نحوۀ برقراری دیالوگ و گفتوگو میانِ رشتههای مختلف؛ و 4) کمک به استخراج مسائل میانرشتهای و برنامۀ تحقیقاتی. بر این اساس و در قالبِ این چهار کاربستِ اصلی به بیان و توضیح 6 استعارۀ رایج در میانرشتهای خواهیم پرداخت. این 6 استعاره عبارتاند از: مرزگذری، پُلسازی، بازسازی، مجمعالجزایر، دوزبانگی، و نگاشت.
قاسم درزی؛ احمد پاکتچی
چکیده
ترجمه فرهنگی یکی از مهمترین الزامات زبانشناختی مطالعات میانرشتهای است که مقصود از آن همسانسازی و همسنخ کردن مضامین فرهنگی رشتههای مختلف برای برقراری ارتباط بهتر میان آنها است. نشانهشناسی فرهنگی نیز از جدیدترین علوم است که به شکل برقراری ارتباط میان فرهنگها پرداخته است. نشانهشناسی فرهنگی سه الگوی «دیگریفرهنگی»، ...
بیشتر
ترجمه فرهنگی یکی از مهمترین الزامات زبانشناختی مطالعات میانرشتهای است که مقصود از آن همسانسازی و همسنخ کردن مضامین فرهنگی رشتههای مختلف برای برقراری ارتباط بهتر میان آنها است. نشانهشناسی فرهنگی نیز از جدیدترین علوم است که به شکل برقراری ارتباط میان فرهنگها پرداخته است. نشانهشناسی فرهنگی سه الگوی «دیگریفرهنگی»، «کریولسازی» و «سپهر نشانهای» را برای برقراری ارتباط میان فرهنگی اراپه میکند. در الگوی دیگریفرهنگی، همدلی مهمترین کلید برای رفع مانع «دیگری» در برقراری ارتباط میانفرهنگی معرفی میشود. سپهر نشانهای نیز جایی است که در مرکز آن متون فرهنگی تولید میشوند و بیرون از آن آشوب و بینظمی، درون سپهر را تهدید میکند و در تعامل این درون و بیرون سپهر است که میتوان به تولید فرهنگ جدید دست یافت. در الگوی کریولشدگی نیز، شیوه شکلگیری زبانهای میانفرهنگی مورد بررسی قرار میگیرد. شناخت کیفیت چنین مقولهای میتواند بهخوبی میانرشتهپژوه را در دستیابی به زبان مشترک بینرشتهای یاری رساند.
قاسم درزی؛ احد فرامرز قراملکی؛ منصور پهلوان
چکیده
چندوجهی بودن پدیدهها و مسائل و همچنین پیشگیری از تحویل انگاری، پژوهشگران را از مطالعات میانرشته ای ناگزیر کرده است. قرآن کریم نیز در دوران معاصر به همین دلایل، بسیار در معرض چنین پژوهشهایی قرار گرفته است. لیکن به دلیل نو بودن این شکل از مطالعات، عموماً پژوهشگران بنا به برداشت خود از میان رشته ای به آن میپردازند ...
بیشتر
چندوجهی بودن پدیدهها و مسائل و همچنین پیشگیری از تحویل انگاری، پژوهشگران را از مطالعات میانرشته ای ناگزیر کرده است. قرآن کریم نیز در دوران معاصر به همین دلایل، بسیار در معرض چنین پژوهشهایی قرار گرفته است. لیکن به دلیل نو بودن این شکل از مطالعات، عموماً پژوهشگران بنا به برداشت خود از میان رشته ای به آن میپردازند که همین امر، تعیین محدوده و بیان تعریفی منسجم از میانرشته ای و همچنین بیان گونه های قرآنی آنرا لازم می گرداند. در حقیقت ترکیب همگرایانه را می توان معیار اصلی برای تحقق میانرشتهای در نظر گرفت. بنا به میزان تحقق همگرایی میانرشته ها، سه گونۀ اصلی را برای مطالعات میانرشته ای می توان برشمرد؛ چندرشته ای؛ میان رشته ای و فرارشتهای. بر این اساس، برای مطالعات میانرشتهای قرآن کریم نیز سه گونۀ اصلی را می توان برشمرد: چندرشته ای قرآنی؛ میانرشته ای قرآنی و فرارشتهای قرآنی. هر یک از این گونه ها نیز دارای اشکال مختلفی است که با ایجاد منظومه ای از این گونه ها می توان تا حدی به انسجام بیشتری در مطالعات میانرشته ای قرآن کریم دست یافت و نقشۀ راهی را پیش روی علاقهمندان به این گونه از مطالعات گشود.