میان رشتهای
افسانه زارعی دهباغی؛ سعید ضرغامی همراه ضرغامی همراه؛ یحیی قائدی؛ خسرو باقری نوع پرست
چکیده
هدف پژوهش حاضر، ترسیم پیشنهادهایی برای اهداف دانشپژوهی در علوم اجتماعی بر مبنای رئالیسم انتقادی و با نگاهی میانرشتهای است که با روش توصیفیـاستنتاجی انجام شده است. رئالیسم انتقادی با بینشی شناختشناسانه بهعنوان مبنایی درنظر گرفته میشود که پیشنهادهایی برای دانشپژوهی (آموزش، پژوهش، تلفیق و کاربرد) در علوم اجتماعی خواهد ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، ترسیم پیشنهادهایی برای اهداف دانشپژوهی در علوم اجتماعی بر مبنای رئالیسم انتقادی و با نگاهی میانرشتهای است که با روش توصیفیـاستنتاجی انجام شده است. رئالیسم انتقادی با بینشی شناختشناسانه بهعنوان مبنایی درنظر گرفته میشود که پیشنهادهایی برای دانشپژوهی (آموزش، پژوهش، تلفیق و کاربرد) در علوم اجتماعی خواهد داشت. نتایج پژوهش نشان میدهد که رئالیسم انتقادی با تأکیدی که بر واقعیتهای مستقل از ذهن و خاصیت انتقادپذیری دانش دارد، بر آموزشی رهاساز در علوم اجتماعی تأکید میکند. در حوزه پژوهش، رئالیسم انتقادی بر فلسفه و خودآگاهی فلسفی تأکید میکند و درنتیجه پژوهشگر علوم اجتماعی مفروضات پنهان و آشکار در پژوهش خود را بهتر فهم میکند. در عرصه تلفیق نیز تأکید بر فهم واقعیت در ابعاد گسترده است. این عرصه، عامل پیشرفت علوم را بهاشتراکگذاری دانش در قلمروی وسیع میداند؛ ازاینرو علوم میانرشتهای را بهرسمیت شناخته و از هر دانشی که قادر به تبیین بهتر لایههای پیچیده واقعیت باشد، استقبال میکند و سرانجام، در عرصه کاربرد، رئالیسم انتقادی توان بالقوهای در کاربرد دانش با توجه به تلفیق علوم در حل مسائل اجتماعی دارد. دلیل این امر، نظریهپردازی بهدور از تنگنظری و درعینحال منطبق با واقعیت رئالیسم انتقادی است که با مؤلفه انتقادی بودن، دانش را به عرصه عمل نزدیکتر کرده است.
علیرضا محمودنیا؛ پروانه نجاریان؛ سعید ضرغامی؛ محمد یمنی
چکیده
ادگار مورن بر این باور است که نظامهای آموزشی کنونی دچار بحران شدهاند، بحرانی که ناشی از رویکرد ساده شده و تفکیکی نسبت به دانش و تفکیک آن به رشتههای مجزا و تاکید بیش از حد بر تخصصی و فوقتخصصی شدن است.وی برای به چالش کشیدن این بحران، رویکرد فرارشتهای را ارائه میدهد. هدف از این مقاله بیان مبانی فلسفی این دیدگاه مورن است. ...
بیشتر
ادگار مورن بر این باور است که نظامهای آموزشی کنونی دچار بحران شدهاند، بحرانی که ناشی از رویکرد ساده شده و تفکیکی نسبت به دانش و تفکیک آن به رشتههای مجزا و تاکید بیش از حد بر تخصصی و فوقتخصصی شدن است.وی برای به چالش کشیدن این بحران، رویکرد فرارشتهای را ارائه میدهد. هدف از این مقاله بیان مبانی فلسفی این دیدگاه مورن است. بنابراین، این مقاله درصدد است با استفاده از روش تحلیلی، تاکید صریح مورن بر ضرورت اصلاح اندیشه را مورد بحث قرار دهد و تدبیر وی تحت عنوان رویکرد فرارشتهای را بیان کند. از دیدگاه مورن، رویکرد فرارشتهای نه تنها تفکیک و تشخیص رشتههای مختلف دانش را محترم میشمارد، بلکه مرزهای میانرشتهها را کنار گذاشته و دانشی یگانه، واحد و یکپارچه را ارائه میدهد. در نتیجه، رویکرد فرارشتهای نوعی آموزش و پژوهش مسئلهمحور است که با در نظر گرفتن طیف وسیع دانش، میتواند از آموزشِ تکبعدی و بیگانگی رشتهها با یکدیگر اجتناب ورزد. به نظر میرسد این رویکرد از عدم آگاهی و غفلت از مسائل جامعه جلوگیری میکند و این قابلیت را دارد که در نظامهای آموزشی تحول ایجاد نماید.