محمدباقر خرمشاد؛ فرزاد سوری
چکیده
در این مقاله تلاش میکنیم تا ارتباط بین سه مفهوم اعتماد نهادی، دانشگاه، و جامعهپذیری سیاسی را بررسی کنیم. اعتماد نهادی از مهمترین سرمایههای هر نهاد برای پیشبرد کارکردهایش است. از سویی، یکی از مهمترین کارکردهای دانشگاههای دولتی در جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذاری بر روند جامعهپذیری سیاسی مخاطبان اصلی خود، یعنی دانشجویان ...
بیشتر
در این مقاله تلاش میکنیم تا ارتباط بین سه مفهوم اعتماد نهادی، دانشگاه، و جامعهپذیری سیاسی را بررسی کنیم. اعتماد نهادی از مهمترین سرمایههای هر نهاد برای پیشبرد کارکردهایش است. از سویی، یکی از مهمترین کارکردهای دانشگاههای دولتی در جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذاری بر روند جامعهپذیری سیاسی مخاطبان اصلی خود، یعنی دانشجویان است. پرسش اصلی این مقاله این است که اعتماد نهادی بهمثابۀ مهمترین شاخص سرمایۀ اجتماعی چه تأثیری بر فرایند جامعهپذیری سیاسی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاههای دولتی شهر تهران بهمثابۀ جامعۀ آماری این مقاله دارد. این مقاله با مبنا قراردادن نظریۀ رابرت پاتنام درخصوص مفهوم سرمایۀ اجتماعی این فرضیه را مطرح میکند که جامعهپذیری سیاسی در هر جامعه بهطور عمده از طریق نهادهای دولتی صورت میپذیرد و میزان اعتماد نهادی افراد جامعه به نهادهای دولتی که از آن با عنوان «اعتماد نهادی» یاد میشود در فرایند اجرا و اثربخشی جامعهپذیری سیاسی بسیار حائز اهمیت است. بررسی یافتههای آماری مربوط به مطالعۀ موردی این مقاله نشان داد که با افزایش سطح اعتماد نهادی در دانشگاههای دولتی شهر تهران میزان اثربخشی آنها بر جامعهپذیری سیاسی دانشجویان مقطع کارشناسی افزایش مییابد.
فردین محمدی
چکیده
مقالۀ حاضر سعی در تبیین این مسئله دارد که عاملان اجتماعی میدان آموزش از چه اندازه حجم و ترکیب سرمایۀ فرهنگی و اقتصادی برخوردار هستند؟ بر اساس حجم و ترکیب سرمایۀ تحت تملک عاملان اجتماعی، ساختار میدان آموزش را چگونه میتوان ترسیم کرد؟ و درنهایت اینکه ساختار میدان آموزش به لحاظ همگونی و ناهمگونی چگونه است؟ بدینمنظور چارچوب مفهومی ...
بیشتر
مقالۀ حاضر سعی در تبیین این مسئله دارد که عاملان اجتماعی میدان آموزش از چه اندازه حجم و ترکیب سرمایۀ فرهنگی و اقتصادی برخوردار هستند؟ بر اساس حجم و ترکیب سرمایۀ تحت تملک عاملان اجتماعی، ساختار میدان آموزش را چگونه میتوان ترسیم کرد؟ و درنهایت اینکه ساختار میدان آموزش به لحاظ همگونی و ناهمگونی چگونه است؟ بدینمنظور چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس نظریات بوردیو تدوین شده است. برای گردآوری و تحلیل دادهها از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه بهره گرفته شد. جامعۀ آماری مورد مطالعه در روش پیمایش عبارت بود از معلمان و دانشآموزان شهر مشهد که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهبندی و فرمول کوکران 360 معلم و 390 دانشآموز بهعنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان میدهد که بهطور کلی میزان سرمایۀ فرهنگی و اقتصادی معلمان و دانشآموزان پایینتر از سطح متوسط قرار دارد. نتایج تحلیل ساختار نیز بیانگر آن است که ساختار میدان آموزش از پنج طبقۀ متفاوت تشکیل شده است که این طبقات عبارتاند از: طبقۀ بالا، متوسط بالا، متوسط متوسط، متوسط پایین و پایین. نتایج توصیفی این طبقات نشان میدهد بیش از 70 درصد جمعیت در طبقات متوسط قرار دارند. درنتیجه، نوعی همگونی نسبی بین طبقات در میدان آموزش وجود دارد و این همگونی نسبی نشان میدهد رابطۀ رقابتی در ساختار میدان آموزش بسیار ضعیف است.
قاسم جعفری؛ آمنه صدیقیان بیدگلی؛ ابوعلی ودادهیر
چکیده
هویت حرفهای به فرایندی اشاره دارد که در طول سالهای تحصیل فرد در دانشگاه به سؤال «من چه کسی هستم» پاسخ میدهد. دورۀ دکتری آخرین مرحلۀ شکلگیری این نوع هویت است که سهم بسزایی در مسیر حرفهای شدن افراد دارد. مقالۀ حاضر به آزمون الگوی نظری تکوین هویت حرفهای دانشجویان دورۀ دکترای علوم اجتماعی در ایران پرداخته است. نظریۀ مبنایی ...
بیشتر
هویت حرفهای به فرایندی اشاره دارد که در طول سالهای تحصیل فرد در دانشگاه به سؤال «من چه کسی هستم» پاسخ میدهد. دورۀ دکتری آخرین مرحلۀ شکلگیری این نوع هویت است که سهم بسزایی در مسیر حرفهای شدن افراد دارد. مقالۀ حاضر به آزمون الگوی نظری تکوین هویت حرفهای دانشجویان دورۀ دکترای علوم اجتماعی در ایران پرداخته است. نظریۀ مبنایی ودادهیر، صدیقیان بیدگلی، و جعفری (1396) عملیاتیسازی شده و پرسشنامۀ مزبور با نمونه ای به تعداد 191 نفر از دانشجویان دورۀ دکتری علوم اجتماعی مورد آزمون قرار گرفته است. یافتههای کمّی تحقیق، گزارههای نظری بهدستآمده از الگوی نظریۀ مبنایی را تأیید میکند. نتایج رگرسیونی نشان میدهد که در مجموع، عاملهای ساختار آموزش عالی، شرایط بیرونی رشتۀ علوم اجتماعی، صفات روانی این دانشجویان، و نیز شرایط مالی و جامعهپذیری علمی میتوانند تغییرات متغیر وابستۀ هویت حرفهای رشته علوم اجتماعی را در بین پاسخگویان پیشبینی کنند. نتایج آماری نشان میدهد نقش عوامل بیرونی و ساختاری اهمیت زیادی دارند.
صادق آبسالان
چکیده
مقالۀ حاضر به بررسی چگونگی پروبلماتیکشدن گفتمان آموزش در ایران و منازعۀ پیرامون آن اختصاص دارد؛ اینکه نظام آموزش در ایران از چهزمان به ابژهای برای اندیشه بَدَل شد؟ این پرسش نتیجۀ نگاهی متفاوت به تاریخ نظام آموزش در ایران است. تاکنون این تاریخ، تحت تأثیر شیوۀ تاریخنگاری سنتی بهگونهای خاص فهم و توضیح داده شده است. این شیوه، ...
بیشتر
مقالۀ حاضر به بررسی چگونگی پروبلماتیکشدن گفتمان آموزش در ایران و منازعۀ پیرامون آن اختصاص دارد؛ اینکه نظام آموزش در ایران از چهزمان به ابژهای برای اندیشه بَدَل شد؟ این پرسش نتیجۀ نگاهی متفاوت به تاریخ نظام آموزش در ایران است. تاکنون این تاریخ، تحت تأثیر شیوۀ تاریخنگاری سنتی بهگونهای خاص فهم و توضیح داده شده است. این شیوه، در تحلیل و تبیین گسست از گفتمان آموزش سنتی، توجهش معطوف به نقش ساختهای کلان و بنیادین، پندارهای مبتنی بر پیشرفت، و اصالتدادن به نقش سوژههای معین بوده است. این مقاله شیوۀ یادشده را کنار نهاده و با رویکرد تاریخنگاری فوکو به موضوع پیدایش گفتمان آموزش جدید و منازعۀ پیرامون آن توجه کرده است. یافتههای این مقاله نشان میدهد گسست از نظام آموزش سنتی، نه محصول آگاهی سوژهای خاص است و نه در چارچوب منطقی ساختی و فراتاریخی قابل تبیین است. آنچه زمینۀ پیدایش این گسست را فراهم میآورد وقوع و همایندی رخدادهایی خاص در تاریخ ایران است. تلاقی این رخدادها و ناتوانی گفتمان قدیم در توضیح و چارهاندیشی برای وضعیت جدید، به پیدایش گفتمانی جدید منجر شد. گفتمانی که برخورد با بحرانهای موجود را نه بر اساس نظم گفتمانی قدیم، بلکه مبتنی بر علوم، فنون، و نظام عقلانیت جدید غرب پی گرفت. مجموعۀ این شرایط، نهاد آموزش در ایران را به موضوعی پرمناقشه تبدیل کرد و به تحولات و منازعههای زیادی پیرامون علوم و نهادهای آموزشی جدید دامن زد.
افشین حمدیپور؛ رسول زوارقی؛ سمیرا مرادی
چکیده
هدف از مقالۀ حاضر شناسایی عوامل مؤثر در توانمندسازی دانشی اعضای هیئت علمی علوم انسانی دانشگاه تبریز در راستای ایجاد تحول در این مقوله با روش تحلیل عامل اکتشافی است. مقالۀ حاضر از نوع توصیفیـپیمایشی است و جامعۀ مورد مطالعه 204 تن از اعضای هیئت علمی بوده که از بین آنها 78 تن به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و دادهها با استفاده ...
بیشتر
هدف از مقالۀ حاضر شناسایی عوامل مؤثر در توانمندسازی دانشی اعضای هیئت علمی علوم انسانی دانشگاه تبریز در راستای ایجاد تحول در این مقوله با روش تحلیل عامل اکتشافی است. مقالۀ حاضر از نوع توصیفیـپیمایشی است و جامعۀ مورد مطالعه 204 تن از اعضای هیئت علمی بوده که از بین آنها 78 تن به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و دادهها با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده است. برای سنجش پایایی پرسشنامه، از آلفای کرونباخ و برای تعیین اعتبار سازهای از فن تحلیل عاملی بر اساس تجزیه به مؤلفههای اصلی استفاده شد. نتایج تحلیل عوامل نشان داد که شش عامل اصلی (موانع روانشناختی، فردی، ارتباطی، فرایندی، سازمانی، نوآوری و فنّاوری) بهترتیب مهمترین چالشهای توانمندسازی دانشی از دیدگاه نمونۀ آماریاند. یافتهها نشان داد اعضای هیئت علمی چالشهای سازمانی را «کمتر از حد متوسط»، چالشهای ارتباطی و روانشناختی را در حد «متوسط» و چالشهای فردی، فرایندی، نوآوری، و فنّاوری را «بیش از حد متوسط» درک کردهاند. نتیجۀ آزمون فریدمن هم نشان داد که میانگین شش عامل تفاوت معناداری با هم دارند. شناسایی و اولویتبندی چالشهای توانمندسازی دانشی استادان حوزههای علوم انسانی میتواند به شناسایی ضعفهای اساسی در این راستا و برنامهریزی برای تقویت آنها بهمنظور زمینهسازی برای ایجاد تحول در علوم انسانی منجر شود.
بابک داریوش؛ سمیه جلیلی صدراباد؛ ناصرالدین علی تقویان؛ شادی محمدی اوجان
چکیده
فضا و محیط مصنوع نقش مهمی در شکلگیری هویت، ساختار فکری و فرهنگی و سبک زندگی افراد داشته و میتواند در ایجاد، تشدید و یا کاهش معضلات روانی و اجتماعی آنها تأثیرگذار باشد. مقاله حاضر با هدف دستیابی به راهکارهایی جهت تسهیل روند هویتبخشی و کاهش تنشهای فکری، اجتماعی و فرهنگی دانشجویان در فضا یا فضاهای آموزشی دانشگاه تهیه و تولید ...
بیشتر
فضا و محیط مصنوع نقش مهمی در شکلگیری هویت، ساختار فکری و فرهنگی و سبک زندگی افراد داشته و میتواند در ایجاد، تشدید و یا کاهش معضلات روانی و اجتماعی آنها تأثیرگذار باشد. مقاله حاضر با هدف دستیابی به راهکارهایی جهت تسهیل روند هویتبخشی و کاهش تنشهای فکری، اجتماعی و فرهنگی دانشجویان در فضا یا فضاهای آموزشی دانشگاه تهیه و تولید شده است. ساختار اصلی مقاله برآمده از یک تحقیق میدانی است. پژوهش در میان پنج دانشگاه منتخب دولتی در شهر تهران به روش تحقیق آمیخته انجام شده و دادهها بهصورت ترکیبی از دو روش مصاحبه و پرسشنامه گردآوری شده است. یافتههای مصاحبه از اساتید دانشگاهها و مسئولین و کارشناسان فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با روش دلفی گلوله برفی و یافتههای حاصل از پرسشنامه و مصاحبه در نیازسنجی از دانشجویان از روش نمونهگیری خوشهای بهدست آمده و تحلیل یافتههای این بخش با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفته است. برای تحلیل وضعیت کنونی اجتماعیـفضایی دانشگاههای مورد مطالعه نیز، با فعالان فرهنگی دانشجویی مصاحبه انجام شده است. نتایج نشان داد که از نظر خبرگان دانشگاهی، دو معیار «ایجاد حس تعلق» و «اجتماعپذیری» نسبت به عوامل دیگر اهمیت بیشتری دارد. دانشجویان نیز بر این باورند که فضاهای فرهنگی و اجتماعی و نیز کالبدی موجود در دانشگاهها جوابگوی نیازهای آنها نبوده و به مشکلاتی از قبیل نداشتن فضای کافی، امکانات و تجهیزات مناسب، عدم انعطافپذیری، عدم وجود نور کافی در این فضاها اشاره داشتهاند. در پایان نیز پیشنهاداتی برآمده از یافتههای پژوهش، بهصورت دستهبندی شده ارائه شده است.