میان رشتهای
قاسم درزی
چکیده
تاریخ انگاره، در زمرۀ روشهای جدیدی است که با رویکردی تاریخی، یک مفهوم و انگارۀ مشخص را بررسی و مهمترین تغییراتِ مؤلفهای در آن را شناسایی میکند و درنهایت نیز توسعه، تضییق، یا تغییرات اساسیای که در طول تاریخ برای آن مفهوم ایجاد شده است را نشان میدهد. نگاهی تاریخی به مهمترین تعریفها در مورد میانرشتگی و گونههای مختلف آن ...
بیشتر
تاریخ انگاره، در زمرۀ روشهای جدیدی است که با رویکردی تاریخی، یک مفهوم و انگارۀ مشخص را بررسی و مهمترین تغییراتِ مؤلفهای در آن را شناسایی میکند و درنهایت نیز توسعه، تضییق، یا تغییرات اساسیای که در طول تاریخ برای آن مفهوم ایجاد شده است را نشان میدهد. نگاهی تاریخی به مهمترین تعریفها در مورد میانرشتگی و گونههای مختلف آن نشان میدهد که میانرشتگی، ابتدا بیشتر مفهومی آرمانی و مربوط به دستیابی به «علم واحد» بوده است. در دوره مدرن نیز نخستین تعریفها از میانرشتگی در راستای دستیابی به علم واحد هستند، اما این ایده بهسرعت کنار گذاشته شده و «تلفیق دانش»، بهعنوان اصلیترین معیار، مطرح شد و ازآنپس، کمکم رویکرد ابزاری به میانرشتهای در میانِ صاحبنظران شکل گرفت. کلگرایان، مهمترین منتقدان رویکرد تلفیقی به میانرشتهای بودند و انتزاعی بودن بحثهای مرتبط با «تلفیق دانش» را اصلیترین آسیب آن میدانستند. نگاه انضمامی و مسئلهمحور، در این رویکرد کاملاً مشهود است و برهمیناساس نیز تعریفهای مرتبط با میانرشتگی تبیین میشوند. همچنین، در قرن بیستویکم شاهد محوریتِ رویکردِ کاربردی و توجه جدی به فرارشتهای هستیم. مفهومسازی «فرارشتهای» کاملاً براساس میزانِ کاربردی بودن و بومی بودنِ مسائل موردنظر است. در گونۀ نخست فرارشتهای با «عبور از مرزهای دانش» و در گونه دوم، با «عبور از حوزه دانشی» روبهرو خواهیم بود؛ بنابراین، نگاه تاریخی به این انگاره، دو گذارِ اساسی را به ما نشان میدهد: 1) گذار از نگاه آرمانگرایانه و مبتنیبر رخنههای معرفتی به نگاه عملگرایانه و مبتنیبر حل مسئله؛ 2) گذار از میانرشتهای به فرارشتهای.
میترا معظمی؛ محمد توکل؛ خدیجه سفیری
چکیده
در دو دهه گذشته، محصولات تراریخته، موضعی برای اختلافنظر و مناقشه بودهاند. هدف این مقاله، بررسی ادعاهای مطرحشده در این مناقشه و شناسایی کنشگران و مدعیانی است که آنها را طرح میکنند. مقاله حاضر، یک مطالعه موردی کیفی است که دادههای آن از طریق مصاحبه با کنشگران کلیدی و فعال در این حوزه، مناظرههای دانشگاهی، و متون مرتبط با ...
بیشتر
در دو دهه گذشته، محصولات تراریخته، موضعی برای اختلافنظر و مناقشه بودهاند. هدف این مقاله، بررسی ادعاهای مطرحشده در این مناقشه و شناسایی کنشگران و مدعیانی است که آنها را طرح میکنند. مقاله حاضر، یک مطالعه موردی کیفی است که دادههای آن از طریق مصاحبه با کنشگران کلیدی و فعال در این حوزه، مناظرههای دانشگاهی، و متون مرتبط با این مناقشه، شامل متون تخصصی و غیرتخصصی، گردآوری شده و برای تحلیل آنها نیز از روش تحلیل تماتیک استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد که دو شبکۀ موافق و مخالف با تولید این محصولات شکل گرفته است که هریک دربردارندۀ کنشگرانی است که نقطه اشتراک آنها دیدگاهی است که در مورد محصولات تراریخته دارند. شبکه موافقان، محصولات تراریخته را در چارچوبهای امنیت غذایی، محیط زیست پاک، غذای سالم، و تولید ملی قرار میدهند؛ چارچوب امنیت غذایی برای متقاعد کردن وزارت جهاد کشاورزی، چارچوب محیط زیست پاک برای اقناع و جلبتوجه سازمان محیط زیست، و غذای سالم برای جلب حمایت وزارت بهداشت بهکار میرود و تولید ملی نیز موردحمایت تمام برنامهریزان و سیاستگذاران است. اما مخالفان، با برجسته کردن مخاطرات این محصولات که شامل مخاطرات ایمنی زیستی و امنیتی است، در پی جلب حمایت کنشگران ذیربط هستند. چیرگی هریک از این چارچوبها، پیامدهای متفاوتی برای مسئله غذا و نظامهای مرتبط با آن خواهد داشت.
میان رشتهای
محسن طاهری دمنه؛ زهرا حیدری دارانی
چکیده
بهرغم آنکه ساحت میانرشتهای چه از نظر مفهومپردازی و چه از نظر کاربرد هنوز در میانهٔ راه است، بیشتر مطالعات در این زمینه بر سوژهٔ دانشگاه متمرکز بوده و بر لزوم ایجاد جریان میانرشتهای در دانشگاه توجه نشان دادهاند. با وجود این، تجربهٔ زیست دانشگاهی نشان میدهد انسان دانشگاهی که مهارت میانرشتهای را پیش از دانشگاه ...
بیشتر
بهرغم آنکه ساحت میانرشتهای چه از نظر مفهومپردازی و چه از نظر کاربرد هنوز در میانهٔ راه است، بیشتر مطالعات در این زمینه بر سوژهٔ دانشگاه متمرکز بوده و بر لزوم ایجاد جریان میانرشتهای در دانشگاه توجه نشان دادهاند. با وجود این، تجربهٔ زیست دانشگاهی نشان میدهد انسان دانشگاهی که مهارت میانرشتهای را پیش از دانشگاه نیاموخته است، در فهم و کاربری میانرشتگی در دانشگاه نیز ضعیف عمل میکند. از این منظر فارغ از مفهوم «رشته» که یادآور فعالیت تخصصی در دانشگاه است، واژهٔ «میانرشتهای» بیانکننده مجموعهای از مهارتهای زیست در آینده است که باید از نخستین مراحل آموزشپذیری انسان در سبد آموزش او قرار گیرد. این مقاله، کوششی نظرورزانه و تحلیلی استنباطی برای بسط جایگاه میانرشتهای در آموزشهای پیشادانشگاهی است که در آن ابتدا امکانپذیری و ضرورت این جایگاه بررسی میشود و سپس برخی از راهکارهای عملی برای نیل به این مقصود تشریح میشود تا تصویری از آیندهٔ مدرسه شکل گیرد. این تکهچسبانی تصویری از مدارس آینده است که در آن انسان میانرشتهای برای زیست در محیطی پیچیده، مهارتهایی چون سازگاری، کار گروهی، خلاقیت، تفکر انتقادی و حل مسئله را بهدست میآورد.
مطالعات فرهنگی
آرش حیدری؛ علیرضا خدایی
چکیده
پژوهش حاضر که با هدف فهمِ عناصر تصویر غرب در نخستین سفرنامههای ایرانی نوشته شده است، بر آن است که تصویر غرب را با منطقی رؤیاگون و دارای تعین چندوجهی درک کند. لویی آلتوسر، تعین چندوجهی، که مفهومی در روانکاوی فرویدی است را برای تبیین ساخت پیچیده، غیرخطی و غیرذاتیِ رخدادهای تاریخی بکار گرفت. این مفهوم نشان میدهد که ساخت پدیدههای ...
بیشتر
پژوهش حاضر که با هدف فهمِ عناصر تصویر غرب در نخستین سفرنامههای ایرانی نوشته شده است، بر آن است که تصویر غرب را با منطقی رؤیاگون و دارای تعین چندوجهی درک کند. لویی آلتوسر، تعین چندوجهی، که مفهومی در روانکاوی فرویدی است را برای تبیین ساخت پیچیده، غیرخطی و غیرذاتیِ رخدادهای تاریخی بکار گرفت. این مفهوم نشان میدهد که ساخت پدیدههای تاریخی از انباشت تاریخهای گاهاً متفاوت و متضاد در لحظهای معین شکل گرفتهاست. ازاینرو، با کمک این مفهوم تلاش کردهایم نشان دهیم که غرب در نخستین سفرنامههای ایرانیان چگونه بهتصویر کشیده شده و چه نسبتی با تصویر غرب در داستانهای تمثیلی برقرار کرده است. تصویر غرب، همچون تجلی مادیت و تاریکی، و شرق، همچون جایگاه نور و معنویت، در ادبیات عرفانی ساخته میشود و با جایگشتش به نخستین سفرنامههای ایرانیان دربارۀ غرب، ترکیببندی جدیدی پدید میآورد. در این مقاله با بهکارگیری روش مطالعۀ تاریخی و اسنادی نشان دادهایم که تصویر غرب چگونه بهطور همزمان، دوگانۀ جانِ والاـتنِ لذتجو را در یک تصویر یگانه حفظ، و سیاستهای میلورزی خاص خود را تولید و توزیع میکند.
علوم اجتماعی
مهشید طالبی صومعه سرایی؛ محمدسعید ذکایی؛ محمد فاضلی؛ محمود جمعهپور
چکیده
حوضه آبریز زایندهرود بهعنوان تنها رودخانه دائمی و پرآب فلات مرکزی در خطه جمعیتی پرتراکم و اقلیم خشک و نیمه خشک است. در این حوضه به دلیل مدیریت و نظارت تاریخی دقیق، مسائل اجتماعی تقسیم آب بهندرت مشهود بود. بااینوجود از اواسط دهه 80 شمسی، این رودخانه بهطور مداوم جریان طبیعی خود را از دست داده و تبدیل به رودخانهای فصلی شده است. ...
بیشتر
حوضه آبریز زایندهرود بهعنوان تنها رودخانه دائمی و پرآب فلات مرکزی در خطه جمعیتی پرتراکم و اقلیم خشک و نیمه خشک است. در این حوضه به دلیل مدیریت و نظارت تاریخی دقیق، مسائل اجتماعی تقسیم آب بهندرت مشهود بود. بااینوجود از اواسط دهه 80 شمسی، این رودخانه بهطور مداوم جریان طبیعی خود را از دست داده و تبدیل به رودخانهای فصلی شده است. لذا اعتراضات زیادی نیز در استانهای بهرهبردار از این حوضه روی داده است. هدف از مقاله حاضر بررسی چرایی بحران آب در زایندهرود در دو دهه اخیر است. از آنجاکه شناخت مسائل مدیریت آب فراتر از فهم موضوع از منظر فنی بوده و در زمره علوم بین رشتهای قرار دارد، لذا شناخت مسائل و مشکلات در شیوه مدیریت منابع آب در حوضه زایندهرود نیز در ابعاد مختلفی در نظر گرفته شده است. بدینترتیب این مقاله نیز با تمرکز بر رویکرد شناخت شکاف حکمرانی آب حوضه زاینهرود در بخشهای مختلف پرداخته است. روش به کار برده شده برای این هدف، علاوه بر تحلیل اسناد و قوانین، مبتنی بر تحلیل مضمون قیاسی مصاحبههای تخصیصی با 30 کارشناس و خبره آب در بخشها و استانهای مختلف (اصفهان و چهارمحال و بختیاری) است. نتایج به دست آمده نشان داد که حکمرانی آب در حوضه زایندهرود برآمده از شکافهای مختلفی از جمله شکاف اجرایی، شکاف هدفگذاری، شکاف سیاستی، شکاف اطلاعاتی، شکاف ظرفیتی، شکاف سرمایهگذاری و شکاف مسئولیتپذیری است.
علوم ارتباطات
هادی خانیکی؛ سیده ثریا موسوی
چکیده
در حال حاضر، برداشت آب در ایران بیش از ظرفیت منابع تجدیدپذیر است. افزونبراین، شاهد کاهش آبهای سطحی و زیرزمینی هستیم، اما بهنظر میرسد مسئلۀ آب، چنانکه باید، در جامعه درک نشده است و فهم مشترکی از آن وجود ندارد. رسانه، نهادی است که میتواند در این زمینه نقش مهمی ایفا کند. در چند سال گذشته، با جدیتر شدن مسئلۀ آب و آشکارتر ...
بیشتر
در حال حاضر، برداشت آب در ایران بیش از ظرفیت منابع تجدیدپذیر است. افزونبراین، شاهد کاهش آبهای سطحی و زیرزمینی هستیم، اما بهنظر میرسد مسئلۀ آب، چنانکه باید، در جامعه درک نشده است و فهم مشترکی از آن وجود ندارد. رسانه، نهادی است که میتواند در این زمینه نقش مهمی ایفا کند. در چند سال گذشته، با جدیتر شدن مسئلۀ آب و آشکارتر شدن پیامدهای آن، توجه رسانهها به این موضوع افزایش یافته است، اما چگونگی تصویری که رسانهها از مسئلۀ آب برساختهاند، نامشخص است. هدف این پژوهش، شناخت بازنمایی مسئلۀ آب ایران در روزنامههای سراسری است. برای دستیابی به این اهداف، با بهکارگیری روش تحلیل محتوای کمی و کیفی، مطالب چهار روزنامۀ سراسری را طی هفت سال (از 1/1/1391 تا 29/12/1397) بررسی کردهایم. براساس نتایج بهدستآمده، عوامل طبیعی، برجستهترین علت مسئلۀ آب قلمداد شدهاند و دیدگاه مسئولان، بیشتر از دیدگاه مردم برجسته شده است. بهعبارت روشنتر، مطالب منتشرشده با دیدگاههای دولتی هماهنگ است. «بحران»، «کمآبی»، و «خشکسالی» برجستهترین واژگان عنوانهای روزنامههای موردبررسی بودهاند. این واژهها، مسئولیت را از دوش مردم و مسئولانی که خواهناخواه، وضع فعلی را ایجاد کردهاند، برمیدارد و آن را به طبیعت ارجاع میدهد. در مطالب این روزنامهها، آب، بهعنوان مسئلهای برجسته شده است که در درجۀ نخست، دولت باید آن را حل کند و نقش مردم به صرفهجویی محدود شده است؛ درحالیکه حکمرانی خوب، نیازمند مشارکت بیشتر جامعۀ مدنی در تصمیمگیریها است. افزونبراین، روزنامههای موردبررسی، آیندهنگر نیستند و تا حد زیادی از بررسی پیامدهای مسئله چشم پوشیدهاند.