مدیریت آموزشی
سمیه ابراهیمی کوشک مهدی؛ محمد رضا آهنچیان؛ رضوان حسینقلی زاده
چکیده
مناقشه دربارهٔ نظریه و نظریهپردازی در مدیریت آموزشی چالشی کهن و پابرجاست. با وجود ادعای بسیاری از متخصصان مبنی بر بینرشتهای و تلفیقیبودن حوزه مدیریت آموزشی، کار پیرامون مبانی معرفتی و شناسایی نوع و گونهٔ بینرشتهای در مدیریت آموزشی، که منجر به نظریه معتبر در این حوزه شود، بسیار اندک است. با در نظر گرفتن دو رویکرد کلان تکرشته ...
بیشتر
مناقشه دربارهٔ نظریه و نظریهپردازی در مدیریت آموزشی چالشی کهن و پابرجاست. با وجود ادعای بسیاری از متخصصان مبنی بر بینرشتهای و تلفیقیبودن حوزه مدیریت آموزشی، کار پیرامون مبانی معرفتی و شناسایی نوع و گونهٔ بینرشتهای در مدیریت آموزشی، که منجر به نظریه معتبر در این حوزه شود، بسیار اندک است. با در نظر گرفتن دو رویکرد کلان تکرشته و بینرشتهای در تولید علم، یکی از ملاحظات نظریهپردازی، توجه به رویکرد بینرشتهای از بعد تنوع گونههای تلفیقی و کارایی متفاوت هر گونه است. این مقاله با رویکرد تحلیلیـ استنتاجی پس از شناسایی و معرفی معیارهای ارزیابی بینرشتهایها در قالب سه گونهٔ چندرشتهای، میانرشتهای و فرارشتهای و با تحلیل یک نمونه نظریه با عنوان «مدرسه به عنوان سیستم اجتماعی» در مدیریت آموزشی، به شناسایی وضعیت کنونی «نظریهپردازی» در مدیریت آموزشی پرداخته سپس روند طبیعی و ناگزیر آن در آینده را تبیین کرده است. یافتهها نشان داد که نظریهپردازی در مطالعات مدیریت آموزشی در وضعیت کنونی در آستانه گذر از رویکرد تکرشتهای و ورود به گونهٔ چندرشتهای از رویکرد بینرشتهای است. در این صورت، تحول در نظریهپردازی با گذر از گونهٔ چندرشتهای بهسوی گونهٔ فرارشتهای قابل پیشبینی خواهد بود.
آموزش عالی
آرش یدالهی ده چشمه؛ سعید رجائی پور؛ سیدعلی سیادت
چکیده
با توجه به تأثیر دانشگاهها نسل چهارم در تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و رشد و توسعۀ جوامع محلی و منطقهای، هدف اصلی این مقاله بررسی ابعاد و تدوین الگوی دانشگاه نسل چهارم برای دانشگاههای ایران است. مقاله حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با بهکارگیری راهبرد نظریه دادهبنیاد انجام گرفته است. جامعهٔ آماری شامل متخصصان و صاحبنظران ...
بیشتر
با توجه به تأثیر دانشگاهها نسل چهارم در تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و رشد و توسعۀ جوامع محلی و منطقهای، هدف اصلی این مقاله بررسی ابعاد و تدوین الگوی دانشگاه نسل چهارم برای دانشگاههای ایران است. مقاله حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با بهکارگیری راهبرد نظریه دادهبنیاد انجام گرفته است. جامعهٔ آماری شامل متخصصان و صاحبنظران حوزه آموزش عالی بوده است که دادههای موردنیاز از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته با 25 صاحبنظر و با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند زنجیرهای جمعآوری گردید. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار MAXQDA و بر اساس طرح اشتراوس و کوربین از طریق سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت. نتایج جهت اعتباریابی و بازبینی در اختیار مصاحبهشوندگان قرار گرفت و با استفاده از فن مرور همتا از پنج متخصـص در حوزه آموزش عالی نظرخواهی شد. یافتهها نشان داد که مؤلفۀ دانشگاه مسئولیتگرای ارزشآفرین بهعنوان پدیدهٔ محوری، مؤلفهٔ تحولخواهی و سازگارشوندگی بهعنوان عوامل علّی، رهبری مسئولانه، مؤلفهٔ توسعهٔ شایستگیهای حرفهای سرمایهٔ انسانی و برنامهٔ آموزشی و درسی توسعهدهنده بهعنوان راهبردهای کنش، مؤلفههای خطمشیگذاری تخصصی و حرفهای، فرهنگ نوآوری مسئولانه و ساختار تحولآفرین بهعنوان شرایط زمینهای و استقلال دانشگاهی و مؤلفهٔ مدلهای مالی توسعهدهنده بهعنوان مؤلفههای مداخلهای دانشگاه نسل چهارم شناسایی شدند. پیامد اصلی برهمکنش تمامی مؤلفههای اشارهشده توسعۀ منطقهای است که در سه حوزه فرهنگیـاجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی نقش حیاتی در توسعه و بالندگی جامعۀ محلی و ملی دارد.
جامعهشناسی
رحیم یوسفی اقدم؛ مقصود فراستخواه
چکیده
مقاله حاضر به مطالعه ظهور سوژه کودک در دورۀ قاجار میپردازد و از لحاظ نظری، مبتنی بر رویکرد میانرشتهایِ مطالعات تکنولوژی است. در مواجه با گردآوری دادههای دست اول، از تکنیک «پارادایم نمایه» یا «اندیشیدن با موردها» (موشکافی جزئیات برونمتنی) و در تحلیل دادهها از تکنیک «اندیشیدن به نحوۀ اندیشیدن» (تحلیل استعارهها) ...
بیشتر
مقاله حاضر به مطالعه ظهور سوژه کودک در دورۀ قاجار میپردازد و از لحاظ نظری، مبتنی بر رویکرد میانرشتهایِ مطالعات تکنولوژی است. در مواجه با گردآوری دادههای دست اول، از تکنیک «پارادایم نمایه» یا «اندیشیدن با موردها» (موشکافی جزئیات برونمتنی) و در تحلیل دادهها از تکنیک «اندیشیدن به نحوۀ اندیشیدن» (تحلیل استعارهها) استفاده شده است. پیشنهادۀ (تز) مقاله آن است که در دورۀ قاجار، تکنولوژی عکاسی بهعنوان مدلی شناختی برای توصیف طفل و نحوۀ اکتساب دانش او قرار گرفته است. طفل بهعنوان مقولهای منعطف و پذیرنده فهم شده است که دیدهها (محسوسات) و شنیدههای (منقولات) خود را ضبط و یا از آنها تصویربرداری میکند. دیدنِ کودک منفعل و از این رو ابژۀ نظارت شده است و قدرت (در معنای باروَر و تولیدکنندۀ سوژهها) از طریق معرفتشناسی عکاسانه اِعمال میشود. نظارت به معنی مراقبت و کنترل بر تمامی چیزهایی است که طفل در حضور آنها است؛ زیرا حضور و یا «بودن در پیش چیزی» برای اطفال معنای نظری یعنی «تأثیرپذیری» و یا تصویر برداشتن پیدا کرده است. طفل هرچیزی را که در برابرش قرار دارد، چون ماشینِ خودکارِ عکسبرداری، ثبت و ضبط میکند. مقاله ردپایِ اِعمال قدرت از طریق معرفتشناسی عکاسانه را در مکانهایی که کودک در آنجا حضور داشته است (خانه، کوچهها، مکتبخانهها و مدارس جدید) پیگیری میکند.
تاریخ
مجتبی انصاری؛ فاطمه پروانه اسدی؛ محمدجواد مهدوینژاد
چکیده
تاریخِ فرهنگی رویکردی میانرشتهای در تاریخنگاری است که تلاش میکند دو حوزهٔ اصلی علوم انسانی، یعنی تاریخ و فرهنگ، را در تعامل با یکدیگر بهکار گیرد. بهطورکلی، منابع فارسی موجود در حوزهٔ تاریخ فرهنگی را میتوان در دو دستهٔ کلی دستهبندی کرد: الف) شناخت تاریخ فرهنگی شامل تاریخچه، تعریف، مبانی نظری، نظریهها و نظریهپردازان، ...
بیشتر
تاریخِ فرهنگی رویکردی میانرشتهای در تاریخنگاری است که تلاش میکند دو حوزهٔ اصلی علوم انسانی، یعنی تاریخ و فرهنگ، را در تعامل با یکدیگر بهکار گیرد. بهطورکلی، منابع فارسی موجود در حوزهٔ تاریخ فرهنگی را میتوان در دو دستهٔ کلی دستهبندی کرد: الف) شناخت تاریخ فرهنگی شامل تاریخچه، تعریف، مبانی نظری، نظریهها و نظریهپردازان، معرفی آثار شاخص، طرح موضوعات و مسائل اصلی و تحلیل و نقد آنها؛ ب) اِعمال تاریخ فرهنگی شامل شناخت منابع، موضوعات، روشها و رویکردها و ارائهٔ راهکارها. در این مقاله با بررسی منابع فارسی موجود به نقد سِیر مطالعات انجامشده در حوزهٔ تاریخ فرهنگی در ایران پرداختهشده و با توجه به کاستیهای پژوهشهای موجود، راهکارهایی بهمنظور نظامبخشی به پژوهشهای آتی جهت شناخت عمیقتر و رشد و شکوفایی این جریان و بهرهگیری از آن در تاریخنگاری ایران، ارائه شده است. دادهها نشان میدهد که پراکندگی زمانی و ناپیوستگی موضوعیِ در انتشار منابع به چشم میخورد و همچنین در این حوزهٔ دانش، مبانی نظری، نظریهپردازان و منتقدان، روشها و مصادیق آن بهطور کامل معرفی نشده و جای خالی نقدها و تحلیلها بهوضوح مشهود است. نتایج (راهکارهای) ارائهشده عبارتاند از: ۱) تعریف سِیر مطالعاتی؛ ۲) تعیین اولویتهای ترجمه؛ ۳) نقدوتحلیل موضوعات تاریخ فرهنگی؛ ۴) تلاش برای ایجاد سنت ایرانیِ تاریخ فرهنگی با بهرهگیری از نظریههای درونفرهنگی؛ ۵) توجه به شاخصهای اصلی تاریخ فرهنگی و پایبندی به آن، پرهیز از خّلطِ مباحث.
روانشناسی
خسرو رشید؛ فاطمه طاهری؛ مسیب یارمحمدی واصل؛ کامبیز کریمی
چکیده
بهزیستی یکی از سازههایی است که در روانشناسی مثبتنگر بهطورجدی موردتوجه قرار گرفته است. احتمال میرود که حساسیت نسبت به زیباییهای پیرامون و درک آنها میتواند بر سلامت و بهزیستی افراد تأثیر بگذارد. ازاینرو، هدف این مقاله بررسی رابطه هوش زیباشناسی و بهزیستی روانی با میانجیگری حساسیت زیباشناسی در دانشجویان است. روش پژوهش ...
بیشتر
بهزیستی یکی از سازههایی است که در روانشناسی مثبتنگر بهطورجدی موردتوجه قرار گرفته است. احتمال میرود که حساسیت نسبت به زیباییهای پیرامون و درک آنها میتواند بر سلامت و بهزیستی افراد تأثیر بگذارد. ازاینرو، هدف این مقاله بررسی رابطه هوش زیباشناسی و بهزیستی روانی با میانجیگری حساسیت زیباشناسی در دانشجویان است. روش پژوهش همبستگی با کمک مدلیابی معادلات ساختاری است و جامعهٔ آماری همه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 99-1398 هستند که 384 تن با روش نمونهگیری خوشهای تصادفی از میان آنان انتخاب شد. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل مقیاس بهزیستی ریف (2002)، مقیاس هوش زیباشناسی رشید و همکاران (1396) و مقیاس حساسیت زیباشناسی عبدالملکی (1392) است. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که هوش زیباشناسی و حساسیت زیباشناسی بر بهزیستی روانشناختی اثر مستقیم و معناداری دارند. همچنین، هوش زیباشناسی نیز بر حساسیت زیباشناسی اثر مستقیم و معناداری دارد. نتایج روابط غیرمستقیم نشان داد که هوش زیباشناسی با میانجیگری حساسیت زیباشناسی بر بهزیستی روانشناختی اثر معناداری دارد. بر اساس نتایج میتوان گفت که درک زیباییها و حساسیت نسبت به زیباییهای پیرامون بر بهزیستی روانشناختی افراد تأثیر مثبتی دارد. ازاینرو، با تدوین برنامههایی جهت آموزش و تقویت زیباشناسی افراد، میتوان انتظار بهبود بهزیستی روانی آنان را داشت.
پیام صدریه؛ یعقوب شربتیان سمنانی
چکیده
موسیقی بهعنوان خردهنظام فرهنگی همواره در پژوهشهای فرهنگی و انسانشناختی جایگاه داشته است و در نگرش مجموعه تام فرهنگی از منظرهای گوناگون همچون ساختارگرایی، کارکردگرایی، نشانهشناسی، اتنوموزیکولوژی و... محل بحث و گفتوگوی مکاتب مختلف نظری بوده است. در این پژوهش با توجه به کارکردهای موسیقی بر اساس تحولات تاریخی، در برهه زمانی ...
بیشتر
موسیقی بهعنوان خردهنظام فرهنگی همواره در پژوهشهای فرهنگی و انسانشناختی جایگاه داشته است و در نگرش مجموعه تام فرهنگی از منظرهای گوناگون همچون ساختارگرایی، کارکردگرایی، نشانهشناسی، اتنوموزیکولوژی و... محل بحث و گفتوگوی مکاتب مختلف نظری بوده است. در این پژوهش با توجه به کارکردهای موسیقی بر اساس تحولات تاریخی، در برهه زمانی مورد نظر نشان داده شد که میان رشتهٔ موسیقی با دانش تاریخ فرهنگی و انسانشناسی ارتباط میانرشتهای برقرار است. روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی و از نوع اسنادی و میدانی با تأکید بر عنصر مصاحبه بوده است و مبتنی بر رهیافت کیفی است. چارچوب نظری مورد استفاده در این پژوهش نظریهٔ کارکردگرایی برونیسلاو مالینوفسکی و نظریه ساختارگرایی کلود لویاشتراوس است. بر این اساس، افزون بر دو کارکرد ساختاری موسیقی، یعنی زیباییشناسی و بیان احساسات، به کارکردهای مفروض بنابر مقتضیات زمان و نیازهای اجتماعی بر موسیقی نیز پرداخته میشود. در بازهٔ زمانی این پژوهش کارکردهای آشکار از جمله ایجاد همبستگی، بیان مفاهیم نمادین، کارکرد در موسیقی آیینی، کارکرد هنجارساز، کارکرد ایجاد هیجان به عنوان کارکرهای آشکار و همچنین کارکردهای پنهان از جمله برقراری ارتباط یکسان با طبقههای متنوع اجتماعی، همدردی با آسیبدیدگان وضع موجود، ایجاد پیام خاص درخصوص اقدام، بیداری و پایداری وفق گفتمان زمان در مخاطب و گستردگی مخاطب پیام مشهود است.