جامعهشناسی
مریم امن پور؛ محمدسعید ذکایی
چکیده
از دورهی ناصری تاکنون، بدن همواره محل مناقشات، کشمکشها و رقابت میان گروههای اجتماعی، احزاب سیاسی و گفتمانهای مختلف در ایران بوده است. باوجوداین، مطالعات حوزهی بدن بهطورعام و مطالعهی نسبت میان سامان سیاسی با بدن در ایران بهطورخاص حوزهای نوپاست که تاکنون مورد توجه جدی محافل آکادمیک در ایران نبوده است. مقالهی ...
بیشتر
از دورهی ناصری تاکنون، بدن همواره محل مناقشات، کشمکشها و رقابت میان گروههای اجتماعی، احزاب سیاسی و گفتمانهای مختلف در ایران بوده است. باوجوداین، مطالعات حوزهی بدن بهطورعام و مطالعهی نسبت میان سامان سیاسی با بدن در ایران بهطورخاص حوزهای نوپاست که تاکنون مورد توجه جدی محافل آکادمیک در ایران نبوده است. مقالهی حاضر ناظر بر مرور نظاممند پژوهشهای انجامگرفته در این زمینه طی دو دههی اخیر است. چنین مطالعهای علاوه بر ارائهی تحلیلی از رویکردها، روشها، مسائل، و یافتههای حاصل از این مطالعات، و نقد و بررسی نقاط ضعف و قوت تحقیقات موجود، میتواند فضاها و زمینههای مغفولمانده در این حوزه را شناسایی کرده و به فهم عمیقتری از مسئله بدن بهعنوان برساختهای اجتماعی و سیاسی در مدرنیتهی ایرانی بیانجامد. بنابراین، با اتکا به تحلیل محتوا و مضامین منابع مورد بررسی در این مقاله بهدنبال تحلیلی نظاممند از مسئلهشناسی، بنیانهای نظری و روششناختی مطالعات موجود هستیم. یافتههای مقاله نشان میدهد؛ اغلب این تحقیقات بیانگر تأثیرپذیری غالب پژوهشها از رویکرد سیاست فرهنگ و نگرشها و مواضع مرتبط با آن است. همچنین، نقش بدن در فرآیند شکلگیری دولتملت مدرن و نیز، شکافهای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی در ایران مهمترین مسئلهای است که محققان بدان پرداختهاند.
میان رشتهای
سوسن طهماسبی؛ محمد جواد زاهدی مازندرانی؛ صادق صالحی
چکیده
محیطزیست، حوزهای میانرشتهای است که مطالعه آن بینشی تلفیقی میطلبد. بنابراین بسیاری از اندیشمندان این حوزه برای مطالعه مسائل محیطزیست، رویکرد برساختگرایی را به کار میگیرند. زیرا این نظریه به نقش عوامل اجتماعی در کنار عوامل فنی و اکولوژیکی در تبیین مسائل محیطزیستی تاکید دارد. هدف مقاله حاضر این است که با رویکردی فرانظری، ...
بیشتر
محیطزیست، حوزهای میانرشتهای است که مطالعه آن بینشی تلفیقی میطلبد. بنابراین بسیاری از اندیشمندان این حوزه برای مطالعه مسائل محیطزیست، رویکرد برساختگرایی را به کار میگیرند. زیرا این نظریه به نقش عوامل اجتماعی در کنار عوامل فنی و اکولوژیکی در تبیین مسائل محیطزیستی تاکید دارد. هدف مقاله حاضر این است که با رویکردی فرانظری، به مطالعه پارادایم برساختگرایی- تفسیری و تعیین قضایای شناختی آن و ارائه الگویی برای مطالعه برساخت مسائل محیطزیست بپردازد. این مقاله در بستری نظری، با کمک روش فرانظری و ابزار فرانظریهپردازی ریتزر، در جهت نیل به اهداف مذکور انجام شده است. یافتههای مطالعه سیر تحول فکری پارادایم برساختگرایی، در اندیشههای کلاسیک و معاصر نشان میدهد، مبانی فلسفی این پارادایم در اندیشه فیلسوفانی قرار دارد که به مطالعه برهمکنش ابژهها و سوژهها تاکید دارند. این مکتب در جامعهشناسی برهمکنشها و زمینههای اجتماعی آن را مطالعه میکند. اندیشمندان حوزه جامعهشناسی مسائل اجتماعی و به طور خاص مسائل محیطزیست، دیدگاه برساختگرایی را برای مطالعه کشف موفقیت طرح مسائل محیطزیستی به کار میگیرند. با تشکیل مکاتب مطلق و متنی در برساختگرایی، این رویکرد از ذهنگرایی محض، به سمت توجه به عوامل عینی و ذهنی روی میآورد. بنابراین همچون بسیاری متفکران دیگر، صاحب بینش تلفیقی شده و به ترکیب سطوح چندگانه واقعیتهای اجتماعی مورد اشاره ریتزر، میپردازند. سطوح واقعیتهای محیطزیستی در اندیشه برساختگرا، ارتباط و همپوشانی دارند. در مطالعات اجتماعی باید به ترکیب این قضایا توجه شود. نتایج، ارتباط و تعامل قضایای محیطزیستی را در الگوی پارادایمی سطوح عمده واقعیتهای محیطزیستی، در نظریه برساختی- تفسیری مسائل محیطزیست نشان میدهد.
میان رشتهای
الناز ابی زاده؛ سمیه قدیم زاده
چکیده
ارزشهای مکانهای تاریخی - فرهنگی منحصر در ویژگیها و ارزشهای کالبدی نبوده، روابط و ارزشهای اجتماعی را نیز شامل میشود که نقش مهمی در شکلگیری معانی و ماندگاری آنها دارد و نیازمند حفاظت و توجه به رویکردهای میانرشتهای در این مسیر است. در این میان یکی از موانع اصلی حفاظت معنامحور، ارتباط اندک و حتی تعارض منافع میان ذینفعان ...
بیشتر
ارزشهای مکانهای تاریخی - فرهنگی منحصر در ویژگیها و ارزشهای کالبدی نبوده، روابط و ارزشهای اجتماعی را نیز شامل میشود که نقش مهمی در شکلگیری معانی و ماندگاری آنها دارد و نیازمند حفاظت و توجه به رویکردهای میانرشتهای در این مسیر است. در این میان یکی از موانع اصلی حفاظت معنامحور، ارتباط اندک و حتی تعارض منافع میان ذینفعان مختلف است که حکایت از سرمایه اجتماعی پایین در امر حفاظت دارد. هدف از این مقاله تبیین چگونگی هدایت سرمایههای اجتماعی بهعنوان مفهوم و پدیدهای میانرشتهای در راستای حفاظت معنامحور مکانهای تاریخی - فرهنگی است که به روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانهای و اسنادی انجامیافته است. یافتهها حاکی از آن است که توانمندسازی ساختارهای اجتماعی و تقویت سرمایه اجتماعی در راستای حفاظت، با استفاده از ظرفیتهای ارتباطی نهفته در مکانهای تاریخی - فرهنگی بهویژه در مقیاس محلههای شهری و با رویکردهای میانرشتهای قابل تحقق است. بر اساس چارچوب ارائهشده، تقویت بعد شناختی سرمایه اجتماعی و شبکه معانی مشترک محیطی شامل چهار دسته معانی عاطفی، فرهنگی، اجتماعی و عملکردی، موجب ظهور و ارتقای ارزشهای اجتماعی شامل حس تعلق و حس تعهد، حس تعاون و حس اثرگذاری میشود که نهایتاً میتواند موجب فعال شدن سرمایه اجتماعی در امر حفاظت و تقویت بستر ارتباطی مکانمند در یک روند چرخهای شود. در این راستا اقداماتی شامل آگاهیبخشی فرهنگی، حفظ مطلوبیت حسی و خاطرهانگیزی محیط، تداوم سنتها، توسعه و ارتقای کیفیت مکانهای تعاملات اجتماعی و حمایت از کسبوکارهای محلی مورد نیاز است.
مدیریت
محمدرضا محمدیون؛ حجت الله وحدتی؛ سیدنجم الدین موسوی؛ امیرهوشنگ نظرپوری
چکیده
هدف تحقیق حاضر بررسی علل رفتار ریاکارانه و ارائه الگویی جهت اصلاح آن با تمرکز بر کارکرد کنشگران مرزی در آموزشوپرورش بوده است. این تحقیق با پاردایم انتقادی و رویکرد کیفی به انجام رسیده است. از آنجاکه مدیریت انجام کار با و بهوسیله دیگران است، از تجربه زیسته و دانش متخصصین رشتههای مختلف علوم انسانی، از جمله روانشناسی و جامعه شناسی، ...
بیشتر
هدف تحقیق حاضر بررسی علل رفتار ریاکارانه و ارائه الگویی جهت اصلاح آن با تمرکز بر کارکرد کنشگران مرزی در آموزشوپرورش بوده است. این تحقیق با پاردایم انتقادی و رویکرد کیفی به انجام رسیده است. از آنجاکه مدیریت انجام کار با و بهوسیله دیگران است، از تجربه زیسته و دانش متخصصین رشتههای مختلف علوم انسانی، از جمله روانشناسی و جامعه شناسی، فلسفه، تاریخ، علوم فقهی و دینی، زبان و ادبیات و علم اخلاق استفادهشده است. جمعآوری داده ها با استفاده از متون موجود، مصاحبههای عمیق نیمه ساختار یافته و سخنرانیهای منتشره در منابع معتبر صورت گرفته است. دادهها بهصورت متن پیادهسازی شد و با استفاده از روش تحلیل مضمون نمونهگیری و کدگذاری تا رسیدن بهکفایت (اشباع) نظری ادامه داشت. درنتیجه، دو مضمون محوری برای علل رفتار ریاکارانه به نامهای ساختار اجتماعی با مقولههای (انحصار سازمانی، تفکر اقتدارگرایی برخی مدیران، مدیریت سنتی برخی مدیران، خودکامگی برخی مدیران، استفاده ابزاری برخی افراد از عقاید دینی و احساس بیعدالتی) و کنش یا رفتار مردم با مقولههای (عدم برخورد با رفتار ریاکارانه، نفی فردیت و زمینههای تاریخی) ظاهرشده است. با توجه به الزامات و محدودیتهای مترتب بر نظام آموزشوپرورش و اولویت پرداختن به مسائل آموزشی، سهم یاری این پژوهش یعنی، مضمون محوری کنشگران مرزی، با مقولههای (آموزش اخلاق، آموزش روانشناسی، ارزشهای حقوق بشر، بسترسازی، کنش مدنی، اعاده سرمایه اجتماعی، مدیریت دانش و اصل شایستهسالاری) در اهمیت دادن به مباحث فلسفی و روشهای تفکر نقادانه، آموزش اخلاق و آموزش اصول حقوق بشر متجلی شد و به ارائه راه حل می پردازد.