سید عبدالامیر نبوی
چکیده
اسلام گرایی یکی از اثرگذارترین پدیده های معاصر به شمار می آید که برخی از مهمترین رویدادهای سیاسی و اجتماعی منطقه خاورمیانه را رقم زده و نقطه کانونی تحقیقات متعددی بوده است. استدلال مقاله حاضر آن است که درک عمیق تر این پدیده پیچیده و پویا مستلزم تلقی اسلام گرایی به عنوان مفهومی میانرشتهای است؛ یعنی مفهومی مهاجر ...
بیشتر
اسلام گرایی یکی از اثرگذارترین پدیده های معاصر به شمار می آید که برخی از مهمترین رویدادهای سیاسی و اجتماعی منطقه خاورمیانه را رقم زده و نقطه کانونی تحقیقات متعددی بوده است. استدلال مقاله حاضر آن است که درک عمیق تر این پدیده پیچیده و پویا مستلزم تلقی اسلام گرایی به عنوان مفهومی میانرشتهای است؛ یعنی مفهومی مهاجر که در مرز رشته های گوناگون علوم انسانی و اجتماعی میایستد و امکان بررسی آن در چارچوب یک رشته یا رهیافت خاص ممکن نیست. این تلقی سبب می شود فهمی میان رشته ای از این پدیده بهدست آید؛ چه آنکه ابعاد مختلف این پدیده از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار می گیرد و از ساده سازی یا تقلیل گرایی در تحلیل اجتناب می شود. برای دوری از انتقاداتی که در زمینه نفی روش یا رد تخصصگرایی برآمده از رشته ها بر مطالعات میانرشتهای وارد شده است و همچنین عدم انجام مطالعه ای چندرشتهای، سازماندهی و کامیابی پژوهشی با این رویکرد در گرو تعامل و گفتگوی انتقادی میان حوزه های گوناگون علوم انسانی و اجتماعی است. از اینرو مطالعه اسلام گرایی در تلاقی یافتهها و تجارب دانشها و رهیافتهای گوناگون قرار می گیرد و اختلافات و تناقضات میان آنها نیز، نه نفی، که از طریق گفتگوی انتقادی مقایسه میشود. از این امر که میتوان با عنوان پیوند از آن نام برد و نگاه فرایندی بر آن حاکم است، حدود و ویژگی های رشتهها و رهیافت های مختلف حفظ می شود، اما محدودیت های ناشی از وضعیت دروننگر آنها جای خود را به انعطاف پذیری می دهد. هدف نهایی مقاله آن است که نشان دهد بررسی پدیده اسلامگرایی بدون توجه به اینگونه تلقی، به لحاظ علمی، نه ممکن است و نه مطلوب.
سید رضا شاکری
چکیده
میانرشتهای زمانی میتواند یک مزیت نسبی محسوب گردد که نسبت تعینیافتهای با امکانات معرفتی و علمی در یک جامعه برقرار کند. بخشی از این امکانات در ایران معاصر میراث روشنفکری دینی ماست که با نظر به پدیده میان رشتهای میتواند مورد بهرهبرداری علمی، روششناسی و تا حدودی سیاستگذاری دانشگاهی قرار بگیرد. میراث روشنفکری علی شریعتی ...
بیشتر
میانرشتهای زمانی میتواند یک مزیت نسبی محسوب گردد که نسبت تعینیافتهای با امکانات معرفتی و علمی در یک جامعه برقرار کند. بخشی از این امکانات در ایران معاصر میراث روشنفکری دینی ماست که با نظر به پدیده میان رشتهای میتواند مورد بهرهبرداری علمی، روششناسی و تا حدودی سیاستگذاری دانشگاهی قرار بگیرد. میراث روشنفکری علی شریعتی به مثابه موردی که از حیث زبان، قدرت نظری و اقبال دانشجویان در فضای فکری ما غیرقابل انکار است، واجد زمینههای تفکر چندرشتهای و میانرشتهای است. از این نظر، شریعتی با احاطه علمی چندرشتهای موضوعاتی چون انسان، تاریخ، سرزمین و هویت را که صرفا با یک رشته، تبیین بسندهای از آنها به دست نمیآید، به بحث و تفکر میانرشتهای میگذارد. کانون تفکر میانرشتهای شریعتی را میتوان در مفهوم «ثابت ـ متغیر» به بحث گذاشت. در این مقاله بر محور چالش ثابت – متغیر به تحلیل هرمنوتیکی امکانات میان رشتهای در روشنفکری شریعتی میپردازیم. نتیجه به دست آمده از این بررسی نشان میدهد که میانرشتهای میتواند زمینه بومیگرایی در علوم انسانی در ایران را فراهم نماید. اگر با روش میانرشتهای مبتنی بر واقعیتهای تاریخی و اجتماعی نگاه کنیم، چالشهای واقعی معرفتی و فکری بر ما آشکار شده، امکان بسط میانرشتهای بر ما گشوده خواهد شد.
مرتضی بحرانی
چکیده
به نظر میرسد تمرکز و تاکید بر رشته و میانرشته در حوزه علوم و معارف، با تقسیمبندی علوم و روابط اجتماعی و فرهنگی دانش پیوند داشته باشد. تاریخ طبقهبندی علوم حکایت از آن دارد که معیار تقسیمبندی یا هستیشناختی و اخلاقی بوده است یا روششناختی و معرفتشناختی. مبنای وجودشناختی بر پایه این امر شکل گرفته است که وجود دارای سلسلهمراتب ...
بیشتر
به نظر میرسد تمرکز و تاکید بر رشته و میانرشته در حوزه علوم و معارف، با تقسیمبندی علوم و روابط اجتماعی و فرهنگی دانش پیوند داشته باشد. تاریخ طبقهبندی علوم حکایت از آن دارد که معیار تقسیمبندی یا هستیشناختی و اخلاقی بوده است یا روششناختی و معرفتشناختی. مبنای وجودشناختی بر پایه این امر شکل گرفته است که وجود دارای سلسلهمراتب است؛ مبنای اخلاقی نیز به میزان اثربخشی وفایده علوم در رفع احتیاجات زندگی عملی فردی یا اجتماعی مربوط است. در مقابل، مبنای روششناختی بر این واقعیت مبتنی است که روشهای کشف حقیقت و اثبات دیدگاه درست، بسیار متنوعند. بنابراین، روش کسب معرفت دربرخی از علوم از بقیه متفاوت و کاملتر تلقی شده است. بر همین قیاس، هر شاخه و رشته از علم بر مبنای معرفتشناختی، بر نظام حقیقت تاکید داشته است. اینکه کدام معیار، معیار اصلی طبقهبندی علوم باشد، گرایش دارندگان علوم به سمت رشته یا میانرشته را نیز تعیین میکند. حسب این تمایز، «میانرشتهای»، در وهله اول، با عطف توجه به معیار هستیشناختی و اخلاقی، مطرح شده است و در مقابل، «رشته» با عطف توجه به معیار روششناختی و معرفتشناختی به دست آمده است. در دوران مدرن، به دلیل غلبه تقسیمبندی ناشی از معیارهای روش و صدق، «رشته» مبنای آموزش و پژوهش قرار گرفت، اما به دلیل خدشه در این معیار، بار دیگر به معیارهای هستیشناختی و اخلاقی توجه شده و میانرشتهای در کانون توجه قرار گرفت. سیالیت معیار «روش» در مقام مقسّم علوم، مرزبندیهای موجود را دچار چالش کرده است و توجه به فایدهمندی علوم از جنبه حلالمسائلی، افق همکاریهای میانرشتهای را نوید داده است. از این نظر، این مطالعه به بررسی این نسبتسنجی میپردازد.
محمد باقر خرمشاد؛ سید ابراهیم سرپرست سادات
چکیده
برایند حیات سیاسی هر جامعهای محصول چگونگی تعامل و تحول جریانهای سیاسی آن (درونزا و برونزا) است. از این رو، فهم حیات سیاسی هر جامعهای در گرو شناخت، درک و تحلیل جریانهای سیاسی آن است. در شرایطی که به خاطر تحولات معرفتی و تکاملی جامعهشناسی سیاسی نظریهها و روشهای موجود بعضاً دچار بحران و نارساییهایی جهت توضیح تحولات سیاسی ...
بیشتر
برایند حیات سیاسی هر جامعهای محصول چگونگی تعامل و تحول جریانهای سیاسی آن (درونزا و برونزا) است. از این رو، فهم حیات سیاسی هر جامعهای در گرو شناخت، درک و تحلیل جریانهای سیاسی آن است. در شرایطی که به خاطر تحولات معرفتی و تکاملی جامعهشناسی سیاسی نظریهها و روشهای موجود بعضاً دچار بحران و نارساییهایی جهت توضیح تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع است، در این مقاله از جریانشناسی سیاسی، پرسشی درجه دوم و روششناسانه ارائه شده و تلاش شده است ابعاد محتوایی و شکلی آن پردازش نظری گردد. نتیجهای که به دست آمد این است که جریانشناسی سیاسی رشته منسجم، تحلیلی و مفهومی سیال است که از فهم تا تبیین (جزء تا کل) را شامل میشود و با فراروی از توصیف محض، تببین یا فهم یا حتی بازسازی موضوعی یا مناسبات موجود بین جریانها چارچوبی روششناسانه، میانرشتهای و ابزاری به مراتب کاراتر را برای فهم جامعه و حیات سیاسی پیشنهاد میدهد.
رضا مهدی
چکیده
محوریت دانش در حیات اجتماعی، پیچیدگی مسائل و نیازهای جامعه، انتظار خدمات اجتماعی و نوآوری و کارآفرینی علمی از دانشگاهها، مساله گشایی و غنی سازی وظایف آموزشی و پژوهشی، توسعه و گسترش فعالیتها و رشتههای میانرشتهای را به یک ضرورت راهبردی در آموزش عالی و نظام دانشگاهی تبدیل کرده است. در نیم قرن اخیر، گسترش و توسعه فعالیتهای آموزشی ...
بیشتر
محوریت دانش در حیات اجتماعی، پیچیدگی مسائل و نیازهای جامعه، انتظار خدمات اجتماعی و نوآوری و کارآفرینی علمی از دانشگاهها، مساله گشایی و غنی سازی وظایف آموزشی و پژوهشی، توسعه و گسترش فعالیتها و رشتههای میانرشتهای را به یک ضرورت راهبردی در آموزش عالی و نظام دانشگاهی تبدیل کرده است. در نیم قرن اخیر، گسترش و توسعه فعالیتهای آموزشی و پژوهشی میانرشتهای دستاوردها و نتایج مناسبی برای نظام آموزش عالی، دانشگاهها، صنعت و جامعه در کشورهای توسعه یافته داشته است. علاقهمندی و تمایل دانشگاهها، صنایع، دولت، استادان، محققان و دانشجویان به طراحی و اجرای فعالیتها و رشتههای میانرشتهای یکی از مهمترین دستاوردهای فعالیتهای میانرشتهای در نظام دانشگاهی و آموزش عالی است. در آموزش عالی و نظام دانشگاهی ایران، شکلگیری و توسعه فعالیتها و رشتههای دانشگاهی میانرشتهای نسبت به اهداف و برنامه، توفیق چندانی نداشته است. در راستای جبران عقب ماندگیهای گذشته و فراهم کردن شرایط مطلوب برای شکلگیری و توسعه میانرشتهایها، هدف اصلی این مقاله شناسایی عوامل و الزامات کلیدی برای شکلگیری و توسعه فعالیتهای دانشگاهی میانرشتهای، است. برای انجام این پژوهش، از روش تحقیق کیفی ترکیبی شامل مرور اسناد، فراتحلیل یافتههای پژوهشهای دیگر و پیمایش محدود، استفاده شده است. در نهایت، با جمعبندی تحقیقات انجام شده، شش عامل عمده و دوازده الزام کلیدی برای شکلگیری و توسعه فعالیتها و رشتههای دانشگاهی میانرشتهای، استخراج و ارائه شده است.
جواد حیدری؛ سید حمید زارع؛ سید مالک حسینی
چکیده
بررسی و مطالعه پدیدههای اجتماعی حاکم بر جامعه، بدلیل شرایط خاص آن نیاز به توسعه و تعمیق دارد. اگرچه شبیهسازی پدیدههای اجتماعی با پدیدههای مکانیکی در نگاه اول درست به نظر نیاید و این امر هم به خاطر پیچیدگیهای مسایل اجتماعی است، ولی نویسندگان این نوشتار قصد دارند با سادهسازیاین شبیهسازی را انجام داده تا با سادهتر ...
بیشتر
بررسی و مطالعه پدیدههای اجتماعی حاکم بر جامعه، بدلیل شرایط خاص آن نیاز به توسعه و تعمیق دارد. اگرچه شبیهسازی پدیدههای اجتماعی با پدیدههای مکانیکی در نگاه اول درست به نظر نیاید و این امر هم به خاطر پیچیدگیهای مسایل اجتماعی است، ولی نویسندگان این نوشتار قصد دارند با سادهسازیاین شبیهسازی را انجام داده تا با سادهتر و ملموستر جلوهدادن مشکلات اجتماعی و عواقب آن، تحلیل روشنتری از آینده ارائه دهند. برای رسیدن به نتایجی مناسب و متقن، روش انجام بررسی و مطالعه، وامگیری و استفاده از مفاهیم و تعاریف علم مکانیک است که قابل تطبیق با مفاهیم اجتماعی است. یعنی در این نوشتار با در انداختن مباحثی مانند تنش، خستگی و غیره تلاش شده است در حدّ اشارتهای این مقاله مشکلات اجتماعی کشور از دو جهت مورد بازبینی و واکاوی قرار گیرد. در رویکرد نخست بیان مفاهیم استاتیکی و تبعات منفی و خسارات ناشی از آن اشاره خواهد شد و در ادامه با بازبینی و بازخوانی مفاهیم دینامیک به تبیین اعوجاجات و مشکلات دینامیکی اجتماع پرداخته شده است.