غلامرضا بهروزی لک؛ محمدرضا جلیلوند
چکیده
آیندهپژوهی را باید اقدامی فرارشتهای و علمی اجتماعی دانست؛ فرارشتهای، به دلیل آنکه هم در راه رسیدن به یافتهها و گزارههای خود و هم برای توجیه آنها از رشتههای گوناگون بسیاری استفاده میکند و علمی عملگرا، به دلیل آن که میخواهد اطلاعات موردنیاز برای اقدامهای بشری را فراهم آورد؛ اقدامهایی که برای شکل دادن به آینده ...
بیشتر
آیندهپژوهی را باید اقدامی فرارشتهای و علمی اجتماعی دانست؛ فرارشتهای، به دلیل آنکه هم در راه رسیدن به یافتهها و گزارههای خود و هم برای توجیه آنها از رشتههای گوناگون بسیاری استفاده میکند و علمی عملگرا، به دلیل آن که میخواهد اطلاعات موردنیاز برای اقدامهای بشری را فراهم آورد؛ اقدامهایی که برای شکل دادن به آینده طراحی میشوند. آیندهپژوهی برخلاف روند تخصصیشدن و تفکیک رشتهها و حرفههای گوناگون، بهمثابه علمی فرارشتهای در حال تکوین و تکامل است. قلمرو موضوعی آیندهپژوهی، تمام بخشهای فرهنگ، اقتصاد، سیاست، تکنولوژی و هنر را در بر گرفته و نظر به تغییرات پیش رو، موضوعات آن رو به افزایش است. این مطالعه که دارای جهتگیری اکتشافی-توصیفی میباشد، با مروری بر مقالات و کتب موجود در حوزه آینده پژوهی، تلاش دارد سیر تحولات فرارشته آیندهپژوهی را در دهههای 1960 و 1970 بررسی نماید و ضمن شناسایی مؤسسات و اندیشمندان تأثیرگذار بر این روند، پارادایمهایی را که پس از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد شکل گرفته، برشمرد. نتایج نشان میدهد که تاکنون دو پارادایم در سیر تحول آیندهپژوهی وجود داشته است و نشانههایی از ظهور یک پارادایم نیز جدید به چشم می خورد.
غلامرضا فدائی
چکیده
در این مقاله به تعریف رشته و میانرشته و تاریخچه این دو پرداخته و این سؤال مطرح میشود که بهرغم میل و یا تکرار عدهای که مشتاقانه و رضایتمندانه کتابداری و اطلاعرسانی را یک میانرشته میدانند، نویسنده استدلال میکند که تا رشتهای نباشد میانرشته مفهومی ندارد. او تأکید میکند که میانرشتگی، پاسخی به یک سونگری پوزیتیویسم ...
بیشتر
در این مقاله به تعریف رشته و میانرشته و تاریخچه این دو پرداخته و این سؤال مطرح میشود که بهرغم میل و یا تکرار عدهای که مشتاقانه و رضایتمندانه کتابداری و اطلاعرسانی را یک میانرشته میدانند، نویسنده استدلال میکند که تا رشتهای نباشد میانرشته مفهومی ندارد. او تأکید میکند که میانرشتگی، پاسخی به یک سونگری پوزیتیویسم و فروکاهی مسائل اجتماعی و انسانی به علوم طبیعی است؛ زیرا از زمانی که نارسایی تحقیق در علوم انسانی با محوریت پوزیتیویسم مطرح شد، مسئله میانرشتگی نیز قوت گرفت. در واقع بحث بر روی مسائل انسانی و اجتماعی جز از طریق نگاههای همهجانبه میسر نیست؛ بنابراین میانرشتگی نفی رشته بودن نیست بلکه نقد آن است؛ ازاینرو اگر کتابداری و اطلاعرسانی بخواهد به عنوان یک حوزه علمی مطرح شود، در آغاز باید رشته باشد تا سپس بتواند با سایر رشتهها بهویژه رشتههای علوم انسانی و یا دیگر رشتهها تعامل کند. در عین حال اثبات رشتهبودن کتابداری و اطلاعرسانی با تعاریف موجود امکانپذیر نیست و باید با تعریف جدیدی از آن، این مسئله را حل کرد. نویسنده معتقد است تعریف جدید او میتواند این مشکل را حل کند.