مدیریت
زهرا دلشاد؛ مژده ربانی؛ حسن دهقان دهنوی
چکیده
مدل مدیریتی زنجیرهٔ تأمین سبز، جهت حفاظت از محیط زیست است و شرکتها با استفاده از آن میتوانند با توجه به آیندهنگری تأثیرات منفی زیستمحیطی را کاهش داده و به استفاده مطلوب از منابع و انرژی دست یابند. هدف از مقالهٔ حاضر این است که با استفاده از روش کیفی دادهبنیاد به شناسایی و تدوین الگوی زنجیرهٔ تأمین سبز در صنعت پتروشیمی استان ...
بیشتر
مدل مدیریتی زنجیرهٔ تأمین سبز، جهت حفاظت از محیط زیست است و شرکتها با استفاده از آن میتوانند با توجه به آیندهنگری تأثیرات منفی زیستمحیطی را کاهش داده و به استفاده مطلوب از منابع و انرژی دست یابند. هدف از مقالهٔ حاضر این است که با استفاده از روش کیفی دادهبنیاد به شناسایی و تدوین الگوی زنجیرهٔ تأمین سبز در صنعت پتروشیمی استان فارس بپردازد و میزان اثرگذاری و اثرپذیریها را با روش دیمتل بررسی نماید. روش گردآوری دادهها، مطالعه اسناد و مصاحبه با 20 نفر از خبرگان آگاه از موضوع مورد بحث، با بهکارگیری روش نمونهگیری گلولهبرفی است. برای تحلیل دادههای کیفی، از سه مرحلهٔ کدگذاری باز، محوری، انتخابی استفاده شده است. همچنین اولویتبندی معیارها با استفاده از روش دیمتل و پرسشنامه صورت گرفت. نتایج مطالعهٔ حاضر، نشاندهنده استخراج 21 کدگذاری محوری و 90 کدگذاری باز، در روش کیفی دادهبنیاد است که در قالب مدل پارادایمی قرار گرفت. سپس با استفاده از مقایسات زوجی در روش دیمتل پس از محاسبه وزن، جهت رتبهبندی نهایی معیارهای انتخابی زنجیرهٔ تأمین سبز، نشان میدهد که معیارهای محوری طراحی فرایندهای سبز، مشتریان و سایر نهادهای بیرونی، نوآوری سبز، رویکردهای مدیریت محیط زیستی، قابلیتهای تأمینکنندگان سبز، مدیریت منابع انسانی، بهبود عملکرد محیط زیست، مدیریت و بهینهسازی مصرف انرژی (دارای مقدارهای بزرگتر از حد آستانه)، دارای درجه اهمیت (وزن) بالاتری هستند.
مدیریت
مهرداد ملک محمدی؛ محمد مهدی مظفری
چکیده
مدیریت درست الگوی مصرف منابع آب یکی از زیرساختهای اصلی توسعۀ پایدار در بخش انرژی است. خشکسالی، افزایش جمعیت، صنعتیشدن جامعه و گسترش شهرنشینی از عواملی است که منجر به بحران منابع آب در کشور شده است. در این راستا، بازاریابی اجتماعی نقش مؤثری در اصلاح الگوی مصرف در بخش انرژی، بهویژه مصرف منابع آب، دارد. در این مقاله، بهمنظور تعیین ...
بیشتر
مدیریت درست الگوی مصرف منابع آب یکی از زیرساختهای اصلی توسعۀ پایدار در بخش انرژی است. خشکسالی، افزایش جمعیت، صنعتیشدن جامعه و گسترش شهرنشینی از عواملی است که منجر به بحران منابع آب در کشور شده است. در این راستا، بازاریابی اجتماعی نقش مؤثری در اصلاح الگوی مصرف در بخش انرژی، بهویژه مصرف منابع آب، دارد. در این مقاله، بهمنظور تعیین و چگونگی ارتباط عوامل مؤثر در بازاریابی اجتماعی و نقش آن در تغییر داوطلبانۀ نحوۀ مصرف آب و مدیریت اثربخش، از 115 تن از خبرگان و کارشناسان مطلع در حوزۀ منابع آب بهعنوان جامعۀ آماری، در مورد عوامل مرتبط با الگوی مصرف در قالب پرسشنامه نظرخواهی شد. بر اساس تجزیه و تحلیلهای بهدستآمده، با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی سه متغیر مکنون منطبق بر بازاریابی اجتماعی، شامل مناطق بحرانی (مکان)، تغییر رفتار مصرف (محصول) و فرهنگسازی (ترفیع)، شناسایی شد. سپس با بهرهگیری از الگوسازی معادلات ساختاری، ثابت شد که مؤلفۀ تغییر رفتار تحت تأثیر دو عامل فرهنگ و مکان است و در نهایت، بر اساس رتبهبندی به روش تاپسیس فازی، عامل مکان با ضریب 644/0 بهعنوان تأثیرگذارترین عامل بازاریابی اجتماعی در مدیریت منابع آب تعیین شد. این الگو میتواند در راستای سیاستگذاریهای آمایشی و برنامهریزیهای بلندمدت راهکاری برای پشتیبانی از تصمیمگیریهای مدیران در بخش مدیریت منابع آب بهمنظور تغییر الگوی مصرف باشد.
میان رشتهای
حسن داناییفرد؛ ناهید امراللهی بیوکی؛ سیدحمیدرضا فاطمی عقدا
چکیده
هرمنوتیک انتقادی در علم فلسفه بهطور اعم و در روششناسی علوم انسانی بهطور اخص ریشه دوانده است. این رویکرد از منظر روششناسی، نوعی پژوهش کیفی قلمداد میشود و هدف آن، دستیابی به فهم درونی در بسترهای متنوع (از قبیل زبانی، زمانی، تجربی و...) است. یورگن هابرماس که از متقدمان مکتب فرانکفورت و نماینده این روش محسوب میشود، در سال 1981 یکی ...
بیشتر
هرمنوتیک انتقادی در علم فلسفه بهطور اعم و در روششناسی علوم انسانی بهطور اخص ریشه دوانده است. این رویکرد از منظر روششناسی، نوعی پژوهش کیفی قلمداد میشود و هدف آن، دستیابی به فهم درونی در بسترهای متنوع (از قبیل زبانی، زمانی، تجربی و...) است. یورگن هابرماس که از متقدمان مکتب فرانکفورت و نماینده این روش محسوب میشود، در سال 1981 یکی از بهترین آثار خود را بهنام «نظریه کنش ارتباطی» منتشر و اشکال نمادین تعامل اجتماعی را به نظریه انتقادی فرانکفورت اضافه کرد. بدین نحو، هرمنوتیک انتقادی بهدنبال نمایان ساختن «یک جواب واحد» نیست؛ بلکه در پی به تصویر کشیدن فهم پدیدههای اجتماعی بوده که از طریق گفتمان حاصل میشوند. گفتمان، بهعنوان ابزار کسب داده در هرمنوتیک انتقادی بهکار میرود و بهزعم هابرماس شرط اساسی گفتمان، فراهم ساختن فضایی خالی از هرگونه قدرت است. در این نوع پژوهش کیفی، پژوهشگر با انجام گفتمانهای انفرادی و عمیق با افراد و رونویسی این گفتمانها، پدیده را به متن تبدیل میکند. این متون دادههای پژوهش را شکل میدهند. در ادامه، پژوهشگر به تفسیر شکلِ متنیِ پدیدهها (موضوعات) میپردازد و نتایج حاصل را در تعداد محدودی تم نمایان میسازد که هر یک از این تمها در طبقات محدودی قرار میگیرند. از آنجاییکه مهمترین مزیت هرمنوتیک انتقادی، در بسط و توسعه رویکردهای تفسیری موجود به سمت مطالعه مدیریت است، مقاله حاضر بر آن است تا این رویکرد را به منزله روش پژوهش کیفی در مطالعات سازمان و مدیریت مورد بررسی و کنکاش قرار داده و فرایند و عناصر اساسی آن را باز نمایاند.