علوم انسانی و توسعه
غلامرضا غفاری؛ محسن جعفری مقدم
چکیده
توسعهنیافتگی، مسئله اصلی جوامع درحالتوسعه ازجمله ایران است. این مسئله پس از انقلاب اسلامی همواره دغدغه اندیشمندان و سیاستگذاران بوده که در دورههای مختلف، موجد طرح گفتمانهای چندگانهای شده و نسبتهای متفاوتی را با برنامهریزی توسعه برقرار کرده است. بهمنظور بررسی موانع برنامهریزی توسعه، دورهٔ زمانیِ بعد از انقلاب اسلامی ...
بیشتر
توسعهنیافتگی، مسئله اصلی جوامع درحالتوسعه ازجمله ایران است. این مسئله پس از انقلاب اسلامی همواره دغدغه اندیشمندان و سیاستگذاران بوده که در دورههای مختلف، موجد طرح گفتمانهای چندگانهای شده و نسبتهای متفاوتی را با برنامهریزی توسعه برقرار کرده است. بهمنظور بررسی موانع برنامهریزی توسعه، دورهٔ زمانیِ بعد از انقلاب اسلامی تا سال 1392 براساس روش تحلیل موقعیتی (منطق موقعیت)، موردمطالعه قرارگرفته و در قالب پنج موقعیت اجتماعی توصیف شده است. تلاش شده در هر دوره، وضعیت برنامهریزی توسعه بهویژه در نسبت با علوم انسانی انتقادی مورد تحلیل قرار گیرد. همچنین کنشگران، نهادها و جریانهای مؤثر در فرایند برنامهریزی و تصمیمگیری کشور نیز ارزیابی شدهاند. یافتهها نشان میدهند برنامهریزی توسعه و فرایندهای نوسازی در ایران در دو سطح نظری (عقلگرایی انتقادی) و عملی (مهندسی اجتماعی) با چالشهای اساسی مواجه است. موفقیت در برنامهریزی توسعه از حیث معرفتشناسی مستلزم فهم واقعگرایانه مسائل، پیشرفت علوم انسانی و نقد اندیشههاست و از بعد اجتماعی نیز منوط به اصلاحات تدریجی، نقد عملکردها و رشد مشارکت اجتماعی در فرایندهای سیاستگذاری است.
علوم انسانی و توسعه
حمید عبداللهیان؛ زهرا اسدی
چکیده
هدف این مقاله ارزیابی تأثیر فنّاوریهای ارتباطی و اطلاعاتی بر سازگاری زیستمحیطی شهروندان ایرانی بهمنظور دستیابی به توسعۀ پایدار محیط زیست ایران است. برای تحلیل یافتههای این مطالعه از یک سنتز نظری که رویکردهای پایداری اکولوژیک، توانمندی اجتماع، و توسعۀ مشارکتی را بههم پیوند میدهد، استفاده شده است. روششناسی این مقاله، ...
بیشتر
هدف این مقاله ارزیابی تأثیر فنّاوریهای ارتباطی و اطلاعاتی بر سازگاری زیستمحیطی شهروندان ایرانی بهمنظور دستیابی به توسعۀ پایدار محیط زیست ایران است. برای تحلیل یافتههای این مطالعه از یک سنتز نظری که رویکردهای پایداری اکولوژیک، توانمندی اجتماع، و توسعۀ مشارکتی را بههم پیوند میدهد، استفاده شده است. روششناسی این مقاله، کمّی و بر اساس پیمایش بوده و از نمونهگیری هدفمند و خوشهای چندمرحلهای برای انتخاب نمونهها استفاده شده است. این مقاله برای دستیابی به اهداف پژوهش، نگرش فعالان محیط زیست را مورد سنجش قرار داده است. برخی یافتهها نشان میدهند که متغیرهای استفاده از فنّاوریهای ارتباطات و اطلاعات و سازگاری زیستمحیطی شهروندان همتغییر بوده و رابطۀ همبستگی دارند (4/0r=). همچنین میزان تأثیر فنّاوریهای ارتباطی و اطلاعاتی بر سرمایۀ اطلاعاتی و آگاهی زیستمحیطی به ترتیب دارای میانگینهای 84/22 و 62/25 است. تأثیر فنّاوریهای ارتباطی و اطلاعاتی بر توانمندسازی زیستمحیطی و مشارکت زیستمحیطی شهروندان بهترتیب میانگینهای40/26 و 61/53 را نشان داده که نسبت به حد متوسط از مقادیر بالاتری برخوردار بودهاند. از سوی دیگر، مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد فنّاوریهای ارتباطات و اطلاعات با ضریب مسیر 58/0β= بر سرمایۀ اطلاعاتی تأثیر میگذارد. نتایج دیگر تحقیق نشان داد سرمایۀ اطلاعاتی با ضریب 65/0β= بر آگاهی زیستمحیطی شهروندان تأثیرگذار بوده است. همچنین، تأثیر سرمایۀ اطلاعاتی بر توانمندی زیستمحیطی مقدار 45/0β= و تأثیر سرمایۀ اطلاعاتی بر مشارکت زیستمحیطی شهروندان مقدار 52/0 β=را نشان میدهند.
علوم انسانی و توسعه
حسین هنرور؛ توکل آقایاری هیر؛ محمد باقز علیزاده اقدم
چکیده
با توجه به افزایش نگرانیها در ارتباط با مسائل زیستمحیطی، مصرف پایدار ــ که از آن به مصرف سبز نیز تعبیر میشود ــ و شناسایی عوامل مرتبط با آن به دغدغۀ جدیِ علمی و سیاستگذاری در بیشتر جوامع تبدیل شده است. در میان عوامل متعدد تأثیرگذار بر مصرف پایدار، میتوان از ارزشها و جهتگیریهای ارزشی اجتماعی، بهعنوان ...
بیشتر
با توجه به افزایش نگرانیها در ارتباط با مسائل زیستمحیطی، مصرف پایدار ــ که از آن به مصرف سبز نیز تعبیر میشود ــ و شناسایی عوامل مرتبط با آن به دغدغۀ جدیِ علمی و سیاستگذاری در بیشتر جوامع تبدیل شده است. در میان عوامل متعدد تأثیرگذار بر مصرف پایدار، میتوان از ارزشها و جهتگیریهای ارزشی اجتماعی، بهعنوان سنگبنای تمامی رفتارها، از جمله رفتارهای مصرفی یاد کرد. مطالعهٔ حاضر با هدف بررسی روابط بین برخی جهتگیریهای ارزشی ــ از جمله مادیگرایی، فردگرایی و جمعگرایی (در ابعاد مختلفشان) ــ با مصرف پایدار انجام یافته است. جامعهٔ آماری پژوهش حاضر شهروندان ارومیه و نمونهٔ آماری آن 516 نفر از شهروندان 64-15 سال میباشند که با بهکارگیری روش پیمایش و استفاده از نمونهگیری خوشهای، مورد بررسی قرار گرفتهاند. نتایج بهدست آمده نشان میدهد بُعد محوریتِ مادیگرایی اثری کاهشی و معنیدار و فردگرایی افقی و جمعگرایی افقی اثری افزایشی و معنیدار بر میزان مصرف پایدار دارد. همچنین، نتایج تحلیلهای چند متغیره نشان داد که متغیرهای مذکور در مجموع حدود 19درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین مینماید.
میان رشتهای
علی یاسینی؛ محمد تابان
چکیده
محیط پژوهشمحور در دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی، نقش مهمی در تحقق اهداف پژوهشی آموزش عالی ایفا میکند؛ بهنحوی که میتوان انتظار داشت، در صورت بالا بودن کیفیت آن، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، ضمن تعامل مؤثر با استاد راهنما، احساس کارآمدی بالایی نیز در پژوهش داشته باشند. هدف اصلی مقاله حاضر، ارائه و آزمون الگوی تبیینکنندة ...
بیشتر
محیط پژوهشمحور در دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی، نقش مهمی در تحقق اهداف پژوهشی آموزش عالی ایفا میکند؛ بهنحوی که میتوان انتظار داشت، در صورت بالا بودن کیفیت آن، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، ضمن تعامل مؤثر با استاد راهنما، احساس کارآمدی بالایی نیز در پژوهش داشته باشند. هدف اصلی مقاله حاضر، ارائه و آزمون الگوی تبیینکنندة خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشتههای علوم انسانی در محیط پژوهشمحور است. روش پژوهش، بهلحاظ هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری دادهها، توصیفی از نوع همبستگی است که بهطور خاص از الگویابی معادلات ساختاری استفاده کرده است. جامعه پژوهش را تمامی دانشجویان رشتههای علوم انسانی مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاههای غرب کشور (ایلام، کرمانشاه، خرمآباد، کردستان) در سال 1395 تشکیل داده که با شیوه نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم، تعداد 482 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدهاند. دادهها با سه ابزار استاندارد روا و پایا جمعآوری و برای آزمون الگوی پژوهش از نرمافزار SPSS و LISREL استفاده شده است. نتایج، نشان میدهند که بین متغیرهای پژوهش بهلحاظ آماری، رابطه معناداری وجود دارد. بالاترین ضریب همبستگی بین محیط پژوهشمحور و کیفیت تعامل استادـدانشجو (0/61=r) و پایینترین ضریب بین محیط پژوهشمحور و خودکارآمدی پژوهش (17/0=r) محاسبه شده است. نتایج تحلیل مسیر نشان میدهند که محیط پژوهشمحور دارای اثر مثبت و معناداری بر خودکارآمدی پژوهش (β=0.38) و کیفیت تعامل استادـدانشجو (β=0.57) است و همچنین از طریق متغیر کیفیت تعامل استادـدانشجو، اثر غیرمستقیم معناداری بر خودکارآمدی پژوهش (β=0.21) دارد. نتایج، حاکی از تفاوت الگوی مفروض در بین دانشگاههای موردمطالعه است.
میان رشتهای
محمدامین عرفان منش؛ مرضیه مروتی اردکانی
چکیده
هدف این مقاله، مطالعه علمسنجی و تحلیل شبکههای همکاری نویسندگان و مؤسسات در مقالههای منتشرشده در فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی، طی شمارههای نخست تا بیستوهفتم است؛ در این راستا تعداد تولیدات، الگوهای تألیف، پرتولیدترین افراد و مؤسسهها، ویژگی شبکههای همکاری در مقالههای فصلنامه و همچنین تخصص موضوعی پدیدآورندگان، ...
بیشتر
هدف این مقاله، مطالعه علمسنجی و تحلیل شبکههای همکاری نویسندگان و مؤسسات در مقالههای منتشرشده در فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی، طی شمارههای نخست تا بیستوهفتم است؛ در این راستا تعداد تولیدات، الگوهای تألیف، پرتولیدترین افراد و مؤسسهها، ویژگی شبکههای همکاری در مقالههای فصلنامه و همچنین تخصص موضوعی پدیدآورندگان، مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله دارای رویکرد کاربردی است و با استفاده از شاخصهای علمسنجی و تحلیل شبکههای اجتماعی، انجام شده و از نرمافزار تحلیل شبکه یو.سی.آی.نت، برای ترسیم و تحلیل شبکههای همکاری علمی استفاده شده است. نتایج این پژوهش، نشان میدهد که 185 مقاله در شمارههای نخست تا بیستوهفتم فصلنامه منتشر شده است که 272 پژوهشگر از 70 دانشگاه و مؤسسه پژوهشی در نگارش آن دخیل بودهاند. بررسی شبکه همکاری پدیدآورندگان مقالهها نشاندهنده تمایل بیشتر پژوهشگران به تولیدات انفرادی و یا مشارکت در گروههای کوچک است. بهطورکلی 65/48 درصد از مقالهها بهصورت انفرادی و 35/51 درصد نیز از طریق همکاری علمی دو یا چند پژوهشگر تألیف شده است. مطالعه شبکه همکاری علمی دانشگاهها و مؤسسههای پژوهشی در مقالههای فصلنامه با استفاده از شاخصهای مرکزیت، بیانگر این است که دانشگاههای شهید بهشتی، تهران، علامه طباطبایی، تربیت مدرس و خوارزمی از نقشی کلیدی و مرکزی در شبکه برخوردار بودهاند. همچنین حوزههای موضوعی علوم تربیتی، علوم سیاسی و مدیریت، دارای بیشترین سهم در مقالههای منتشرشده در فصلنامه بودهاند.
میان رشتهای
محمدمهدی شاه آبادی؛ علی اصغر پورعزت
چکیده
بیش از چهل سال است که گروهی از اندیشمندان علوم انسانی در ایران و دیگر کشورهای اسلامی بر این باورند که برخی مبانی علوم انسانی موجود با مبانی دینی در تعارضاند و این علوم برای حل مسائل بومی این کشورها مناسب نیستند. پس از پیروزی انقلاب در ایران، این موضوع به دستور کار حکومت تبدیل شد، اما با گذشت بیش از سه دهه، بازنگری در خطمشیهای این ...
بیشتر
بیش از چهل سال است که گروهی از اندیشمندان علوم انسانی در ایران و دیگر کشورهای اسلامی بر این باورند که برخی مبانی علوم انسانی موجود با مبانی دینی در تعارضاند و این علوم برای حل مسائل بومی این کشورها مناسب نیستند. پس از پیروزی انقلاب در ایران، این موضوع به دستور کار حکومت تبدیل شد، اما با گذشت بیش از سه دهه، بازنگری در خطمشیهای این عرصه ضرورت دارد. مقاله حاضر با اتخاذ رویکردی میانرشتهای و استفاده از ظرفیت تاریخ، تلاش کرده است با بازخوانی دوره انتقال و تحول علوم در تمدن اسلامی (نهضت ترجمه) و بهرهگیری از مدل نظری مبتنی بر جامعهشناسی علم و پرسشهای مرتبط با خطمشیگذاری عمومی، رویکرد بدیلی را برای تحول در علوم انسانی پیشنهاد دهد. در بخش روش، رویکرد دلالتپژوهی، جهت استفاده از تاریخ، متناسبسازی گردیده و با توجه به میزان تعمیمپذیری یافتهها، میتوان نتایج پژوهش را برای الهام گرفتن و گسترده کردن دید خطمشیگذاران مورد استفاده قرار داد. دستاورد پژوهش، رویکرد «ترجمه تحولگرا» است که از زنجیرهای متشکل از گزینش متون، ترجمه، تصحیح، شرح، تلخیص، نقد و نوآوری در سطوح گوناگون، تشکیل شده است. در این رویکرد، پس از تعیین پایگاه هر رشته علوم انسانی در زنجیره تحول، ساختارها، منابع انسانی و منابع مالی طرحریزی شده و خطمشیها نیز متناسب با آنها طراحی یا بازپردازی میگردند.
میان رشتهای
علیاصغر قاسمی؛ راضیه امامی میبدی
چکیده
یکی از ابزارهایی که میتواند در رشد و توسعه تمامی علوم، بهویژه علوم انسانی نقش داشته باشد، توسعه مطالعات میانرشتهای است. در این مقاله تلاش شده است از طریق مصاحبه نیمهساختمند با جمعی از صاحبنظران و اندیشمندان کشور و تحلیل محتوای آرای ایشان به این پرسش پاسخ داده شود که از نظر خبرگان، مهمترین عوامل و موانع رشد علوم انسانی در ...
بیشتر
یکی از ابزارهایی که میتواند در رشد و توسعه تمامی علوم، بهویژه علوم انسانی نقش داشته باشد، توسعه مطالعات میانرشتهای است. در این مقاله تلاش شده است از طریق مصاحبه نیمهساختمند با جمعی از صاحبنظران و اندیشمندان کشور و تحلیل محتوای آرای ایشان به این پرسش پاسخ داده شود که از نظر خبرگان، مهمترین عوامل و موانع رشد علوم انسانی در ایران چیست و توسعه مطالعات میانرشتهای در رشد علوم انسانی چه نقش و جایگاهی دارد؟ نتایج بهدستآمده نشان میدهد از نظر خبرگان، مقوله «توسعه میانرشتهایها» با اختصاص جایگاه دوازدهم در میان عوامل شانزدهگانه رشد و توسعه علوم انسانی فینفسه نقش چندان مؤثری در رشد و توسعه این علوم در ایران ندارد و کارآمدی این ابزار، مستلزم تأمین شرایط مهمتری همچون تأمین فضای باز فکری در دانشگاهها و استقلال جامعه علمی است. همچنین توسعه مطالعات میانرشتهای درصورتیکه به افزایش همافزایی علمی صاحبنظران رشتههای مرتبط در حوزه علوم انسانی و نیز ارتقای توانمندی علمی استادان، دانشجویان و پژوهشگران و کاربردیتر شدن علوم انسانی در کشور منجر شود، میتواند در رشد و توسعه علوم انسانی و اجتماعی مؤثر واقع گردد.