برنامه هفته توسعه در ایران
خسرو نورمحمدی
چکیده
ایران اولین کشور درحالتوسعه جهان است که به تدوین و اجرای برنامهریزی توسعه روی آورده است. اما بهرغم بیش از 70 سال سابقه برنامهریزی و اجرای 11 برنامه توسعه، نهتنها هنوز به موفقیت موردنظر در این زمینه دست نیافته است بلکه از بسیاری از کشورهای جهان، عقب مانده است. یکی از دیدگاههای مهم در توضیح علل این مسئله، ساختار شکلگیری و انتخاب ...
بیشتر
ایران اولین کشور درحالتوسعه جهان است که به تدوین و اجرای برنامهریزی توسعه روی آورده است. اما بهرغم بیش از 70 سال سابقه برنامهریزی و اجرای 11 برنامه توسعه، نهتنها هنوز به موفقیت موردنظر در این زمینه دست نیافته است بلکه از بسیاری از کشورهای جهان، عقب مانده است. یکی از دیدگاههای مهم در توضیح علل این مسئله، ساختار شکلگیری و انتخاب نوع برنامهریزی توسعه و آثار آن بر اقتصاد، اجتماع، سیاست و فرهنگ ایران است. پیدایش اولیه برنامهریزی در ایران ترکیبی از نیاز داخلی، نیاز خارجی، موقعیت ژئوپلتیک و ضعف شناخت داخلی است. بنابراین، در ترکیبی از عوامل مذکور، نوعی از برنامهریزی در کشور شکلگرفته که هنوز بعد از 7 دهه، بومی و درونی نشده و شناخت مشترکی نزد صاحبنظران و مسئولین از عملکرد و اشکالات آن وجود ندارد. برنامهریزی کنونی ایران که برنامهریزی جامع است، دارای اشکالات عدیدهای است که باعث افزایش مستمر مسائل و مشکلات کشور تا جایی میشود که فرایند توسعه را متوقف میکند. به همین دلیل از حدود 5 دهه قبل تمام کشورها برنامهریزی جامع را کنار گذاشتند اما به دلایل مختلفی این نوع برنامهریزی هنوز بر نظام برنامهریزی ایران مسلط است. در این مقاله به روند شکلگیری برنامهریزی جامع و اشکالات آن در مقایسه با برنامهریزی محدود هستهای پرداخته میشود. درنهایت با استفاده از تجربیات جهانی، برنامهریزی هستههای خطدهنده توضیح داده شده و به عنوان مکمل برنامهریزی جامع معرفی میشود.
علوم انسانی و توسعه
غلامرضا غفاری؛ محسن جعفری مقدم
چکیده
توسعهنیافتگی، مسئله اصلی جوامع درحالتوسعه ازجمله ایران است. این مسئله پس از انقلاب اسلامی همواره دغدغه اندیشمندان و سیاستگذاران بوده که در دورههای مختلف، موجد طرح گفتمانهای چندگانهای شده و نسبتهای متفاوتی را با برنامهریزی توسعه برقرار کرده است. بهمنظور بررسی موانع برنامهریزی توسعه، دورهٔ زمانیِ بعد از انقلاب اسلامی ...
بیشتر
توسعهنیافتگی، مسئله اصلی جوامع درحالتوسعه ازجمله ایران است. این مسئله پس از انقلاب اسلامی همواره دغدغه اندیشمندان و سیاستگذاران بوده که در دورههای مختلف، موجد طرح گفتمانهای چندگانهای شده و نسبتهای متفاوتی را با برنامهریزی توسعه برقرار کرده است. بهمنظور بررسی موانع برنامهریزی توسعه، دورهٔ زمانیِ بعد از انقلاب اسلامی تا سال 1392 براساس روش تحلیل موقعیتی (منطق موقعیت)، موردمطالعه قرارگرفته و در قالب پنج موقعیت اجتماعی توصیف شده است. تلاش شده در هر دوره، وضعیت برنامهریزی توسعه بهویژه در نسبت با علوم انسانی انتقادی مورد تحلیل قرار گیرد. همچنین کنشگران، نهادها و جریانهای مؤثر در فرایند برنامهریزی و تصمیمگیری کشور نیز ارزیابی شدهاند. یافتهها نشان میدهند برنامهریزی توسعه و فرایندهای نوسازی در ایران در دو سطح نظری (عقلگرایی انتقادی) و عملی (مهندسی اجتماعی) با چالشهای اساسی مواجه است. موفقیت در برنامهریزی توسعه از حیث معرفتشناسی مستلزم فهم واقعگرایانه مسائل، پیشرفت علوم انسانی و نقد اندیشههاست و از بعد اجتماعی نیز منوط به اصلاحات تدریجی، نقد عملکردها و رشد مشارکت اجتماعی در فرایندهای سیاستگذاری است.