نوع مقاله : مقاله علمی ـ پژوهشی
نویسنده
دانشجوی دکتری فلسفه آموزش و پرورش، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
چکیده
در این جستار، مشکل عمدة اجرای طرحها و پژوهشهای میانرشتهای در این نکته دیده شده است که در این گونه طرحها در نهایت دو نوع الگوی روششناختی در برابر هم صفآرایی میکنند که همانا روششناسی کمیِ مورد استفاده در علوم طبیعی و روششناسی کیفیِ مورد استفاده در علوم انسانی و اجتماعی است. این مشکل، کار را به جایی رسانده است که گفتوگوی سودمند و سازنده میان متخصصان وابسته به هر یک از این دو الگو در یافتن زبانی مشترک برای رسیدن به چشماندازهایی درخور که راهگشای حل مسائل و مشکلات انسانی و اجتماعی باشد، به بنبست رسیده است. مسألة ترجمهپذیری نیز در سایة همین مشکل سر برمیآورد و ازاینرو توجه به زبان و معیارهای ارتباطیِ آن در کانون توجه قرار میگیرد. در این جستار نخست به بیان ریشههای چنین مشکلی پرداخته شده و ضمن برشمردن ویژگیها و نیز بنیانهای نظری هر دو الگو، بنبست ارتباط میان این دو الگو واکاوی و تحلیل میشود. سپس با بهرهگیری از نظریة کنش ارتباطی و کاربردشناسی جهانی و بر پایة معیارهای نظریة انتقادی، راه برونرفت از این بنبست، در کاربست روش «فهم انتقادی» دیده شده است. روشن است که الگوی روششناختی خود این جستار همانا روششناسی ارتباطیِ برآمده از آرا و اندیشههای هابرماس است.
کلیدواژهها
ارسال نظر در مورد این مقاله