بحران ویروس کرونا
محسن خلیلی
چکیده
کرونا، همچون برخی واژگانِ یونانی، دوسرمعنا است؛ هم تاج و هم هاله. اکنون دنیاگیر است و تاجِ جهان شده و همهچیز را در هالۀ خود فروبرده است. بیماریِ کوویدـ19، جهان را بر آستانه نهاده است؛ تا جاییکه، از دنیای پیشاکرونا/پساکرونا، بهمثابه دو دنیای بسیارناهمانند سخن گفته میشود. کرونا، موقعیتِ درمرزافتادۀ جهانِ کنونی را آشکار ...
بیشتر
کرونا، همچون برخی واژگانِ یونانی، دوسرمعنا است؛ هم تاج و هم هاله. اکنون دنیاگیر است و تاجِ جهان شده و همهچیز را در هالۀ خود فروبرده است. بیماریِ کوویدـ19، جهان را بر آستانه نهاده است؛ تا جاییکه، از دنیای پیشاکرونا/پساکرونا، بهمثابه دو دنیای بسیارناهمانند سخن گفته میشود. کرونا، موقعیتِ درمرزافتادۀ جهانِ کنونی را آشکار ساخته است؛ بدون آنکه، پیشاپیش بر سر آن اجماعی صورت گرفته باشد. کرونا، بزنگاه شده است؛ بهمعنای درهمفرورفتنِ دلهرهآور زمان و مکانِ پر از رهزنان، بدون آنکه برنامهای ازپیش، برای رویارویی با آنان چیده شده باشد. نشانههای جهانِ درحالِتغییر، مدّت زمانی پیش، که از دهکدۀ جهانی سخن بهمیان آمد، آشکار شده بود؛ اما، بر سرِ درونمایهها و شیوههای زیستِ جمعی در دنیای جهانگیر/جهانیشده، پیمانی بسته نشده بود. نگارنده، با پذیرشِ پیشانگارۀ (بنیانگرفتنِ زندگی جمعی انسانها برپایۀ دیالکتیکِ تز/آنتیتز/سنتز) و با درنظرگرفتنِ رویکردِ تاریخ سیاسی و با بهرهگیری از روش تبیین تاریخپایه کوشش کرده است تا این انگاره را مستدل سازد که کرونا، چرخشگاهی است که نیازمندی جامعۀ بشری را به یک قرارداد نوین اجتماعی، بایسته و هویدا نموده است. اگر در سال1648، مونسترِ ایالتِ وستفالیا، پایانِ نبرد بود و آغازِ توافق جمعی کشورها؛ اکنون، ووهانِ2019، آغازِ نبرد را نمایان کرده است تا بشرِ جهانیشده، در راهروِ توافقی دوباره برای قراردادی نوین، گام بردارد.
بحران ویروس کرونا
ابراهیم آقامحمدی
چکیده
گسترش بیماریها موضوعی است که بهندرت مورد توجّه مطالعات روابط بینالملل قرار گرفتهاست. اکنون همهگیری کرونا، بهعنوان منبع عمدهٔ نگرانی دولتها، سیستم جهانی را در معرض شکنندگی قرار داده است. با اینوجود، نظام بینالملل نشان داده است که از تصمیمگیری قاطع در مورد این بحران اکراه دارد. این بیمیلی از یک سو از این واقعیت سرچشمه ...
بیشتر
گسترش بیماریها موضوعی است که بهندرت مورد توجّه مطالعات روابط بینالملل قرار گرفتهاست. اکنون همهگیری کرونا، بهعنوان منبع عمدهٔ نگرانی دولتها، سیستم جهانی را در معرض شکنندگی قرار داده است. با اینوجود، نظام بینالملل نشان داده است که از تصمیمگیری قاطع در مورد این بحران اکراه دارد. این بیمیلی از یک سو از این واقعیت سرچشمه میگیرد که شواهد علمی مربوط به ماهیت و حجم بسیاری از مسائل مربوط به آن همچنان مورد مناقشه است. از سوی دیگر، موضوع تعارض منافع امکان حصول اجماع جهانی را در این رابطه پیچیدهتر کرده است. یکی از راهکارهای ایجاد و تقویت همکاریهای بینالمللی استفاده از پتانسیل نهادهای بینالمللی مثل سازمان بهداشت جهانی است، که از زمان تأسیس اقدامات مؤثری را در توسعه و ارتقاء بهداشت و سلامت جهانی انجام داده است. سؤال قابلطرح این است که آیا عملکرد نظام بینالمللی بهداشت تاکنون موفقیتآمیز بوده و چگونگی مواجههٔ آن با همهگیری کرونا قابلپذیرش است؟ نتیجه مقالهٔ حاضر نشان میدهد که با وجود توسعهٔ نظام بهداشت جهانی در سالهای اخیر و موفقیت نسبی آن در مواجهه با بحرانهای بینالمللی همچنان نیاز به ارتقاء نهادی و تقویت دیپلماسی بهداشت و سلامتی احساس میشود.
بحران ویروس کرونا
محمد یکرنگی
چکیده
شیوع ویروس کرونا در سالهای 2020-2019 میلادی جنبههای مختلف زندگی انسانی را اعماز آموزش و تجارت و اقتصاد و فرهنگ و پزشکی و به تبع آن، اندیشههای زیربنایی را در منصهٔ تحلیل دوباره قرار داد. فلسفهٔ عدالت کیفری نیز از این امر مستثنی نیست. با فرار زندانیان در اوایل سال جاری از زندانهای کشور بهدلیل پاندمی کرونا، بحث جدیدی درخصوص تحلیل ...
بیشتر
شیوع ویروس کرونا در سالهای 2020-2019 میلادی جنبههای مختلف زندگی انسانی را اعماز آموزش و تجارت و اقتصاد و فرهنگ و پزشکی و به تبع آن، اندیشههای زیربنایی را در منصهٔ تحلیل دوباره قرار داد. فلسفهٔ عدالت کیفری نیز از این امر مستثنی نیست. با فرار زندانیان در اوایل سال جاری از زندانهای کشور بهدلیل پاندمی کرونا، بحث جدیدی درخصوص تحلیل مبنای حق بر فرار محکوم از کیفر و به تبع آن حق دولت بر مقابله با مجرم فراری از زندان بهمثابهٔ شهروند و یا دشمن ایجاد شد. این پرسش که آیا محکومی که بیم خطر جانی خود را در زندان میدهد، از نظر فلسفی، حق دارد از زندان فرار نماید و آیا باید این حق برای وی به رسمیت شناخته شود؟ آیا دولت حق دارد در شرایط پاندمی و در صورت فرار با او چون یک دشمن برخورد نماید؟ مسئلهٔ این مقاله موضوعی بینرشتهای حقوق کیفری و فلسفه میباشد. مقاله به تحلیل این موضوع با محوریت فلسفهٔ سیاسی هابز بهعنوان فیلسوفی میپردازد که اگرچه به حق دولت بر کیفر تأکید کرده اما بر حق مجرم بر مقاومت در برابر کیفر نیز اصرار ورزیده و در ظاهر نوعی تعارض درونی در اندیشهٔ وی در این زمینه وجود دارد. براساس یافتههای این مقاله، محبوسین حق فرار از زندان را در شرایط پاندمی کرونا نه در معنای «حق/ادعا» بلکه در معنای «حق/امتیاز» داشته و دولت حق مقابله با آنان را بهمثابهٔ «شهروند» در مفهوم «حق/قدرت» دارد.
بحران ویروس کرونا
محمدحسین بادامچی؛ فاطمه البرزی
چکیده
کرونا در دو موج پیاپی نهادهای اجتماعی عمده سنتی و مدرن در ایران را به تعلیق در آورد. خیلی زود هیئتها، مساجد و مناسک دینی و بهتدریج خیابان و رستورانها و پارکها و سینماها و کافهها بسته شدند. در مقابل این دو موج تعلیقکننده، که همچنان هم با قوت بسیار باقی است، دو نهاد فضای مجازی و خانه نیز تقویت شدند و بار تداوم امر اجتماعی و ...
بیشتر
کرونا در دو موج پیاپی نهادهای اجتماعی عمده سنتی و مدرن در ایران را به تعلیق در آورد. خیلی زود هیئتها، مساجد و مناسک دینی و بهتدریج خیابان و رستورانها و پارکها و سینماها و کافهها بسته شدند. در مقابل این دو موج تعلیقکننده، که همچنان هم با قوت بسیار باقی است، دو نهاد فضای مجازی و خانه نیز تقویت شدند و بار تداوم امر اجتماعی و فرهنگی و حتی آموزشی را در ایران سال 1399 به دوش کشیدند. به نظر میرسد در شرایطی که کرونا جامعه را به تعلیق درآورده، این «زنِ مجازی» است که در تقاطع خانه و فضای مجازی بار تداوم امر اجتماعی در ایران امروز را به دوش میکشد. هدف از این مقاله معرفی این نهاد اجتماعیِ زنانه نوینی است که از میانهٔ تعلیق سنت و مدرنیته مردانهٔ ایرانی در حال ظهور است. در این مقاله از چارچوب نظری نعمتاله فاضلی دربارهٔ بازگشت غیرسنتی به خانه و نظریهٔ ظهور «خانهٔ فعال» در کرونا، و نظریهٔ سایبورگ دانا هاراوی دربارهٔ ویژگیهای زنانه انسانِ آمیخته به تکنولوژی و همچنین، برخی پژوهشهای انجامشده درباره تأثیر فضای مجازی بر زنان و تحلیل کیفی محتوای اینستاگرامی بههنگام شیوع اول کرونا (اسفند 98 تا خرداد99) استفاده شده است. یافتههای این مقاله نوید ظهور نسل تازهای از «زن نوین ایرانی» است؛ نسل سومی از زنان پساسنتیـپسامدرن، که نه چون زنان سنتی (بخشی از خانه)، و نه چون زنان مدرن (بخشی از خیابان)، بلکه شهروندی مولّد در «خانهـاینستاگرام» هستند و «فاعلیت زنانه»ای از خود بروز میدهند که در چارچوب زنانگی تحقیرشدهٔ دوران سنتی و مدرن نمیگنجد.
بحران ویروس کرونا
حسین افراسیابی؛ مریم بهارلوئی
چکیده
بحران ناشی از شیوع ویروس کرونا سراسر جهان را فراگرفته و علاوه بر اثرات بهداشتی و پزشکی، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی مهمی برای زندگی انسانهاو جوامع داشته است. بررسی چنین پدیده فراگیر و چندبعدی، نگاه میانرشتهای را میطلبد. پژوهش را با هدف کشف تجربه کنشگران اجتماعی در زندگی در شرایط بحران کرونا و قرنطینه اجرا کردیم. مشارکتکنندگان ...
بیشتر
بحران ناشی از شیوع ویروس کرونا سراسر جهان را فراگرفته و علاوه بر اثرات بهداشتی و پزشکی، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی مهمی برای زندگی انسانهاو جوامع داشته است. بررسی چنین پدیده فراگیر و چندبعدی، نگاه میانرشتهای را میطلبد. پژوهش را با هدف کشف تجربه کنشگران اجتماعی در زندگی در شرایط بحران کرونا و قرنطینه اجرا کردیم. مشارکتکنندگان شامل 43 نفر از جوانان حاضر در شبکههای اجتماعی است که با استفاده از شیوهٔ نمونهگیری هدفمند (در دسترس و با حداکثر تنوع) انتخاب کردیم و با آنها مصاحبه نیمهساختاریافته انجام دادیم. دادههای حاصل از مصاحبهها با استفاده از کدگذاری نظری مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت و در پایان هفت مقولهٔ اصلی کشف شد که عبارتاند از: آشفتگی روانی/رفتاری، افزایش خودمراقبتی، تنگنای تعاملات، تنگنای معیشت، بازاندیشی معنوی، تلخی رسانه و مرور و بازیابی خویشتن. براساس جمعبندی مفاهیم و مقولهها، تعلیق در هراس و بازاندیشی بهعنوان مقوله نهایی ارائه شد. در فضای تاحدودی غیرقابل کنترل بیرونی، ارتقاء خودمراقبتی، تقویت سازوکارهای ذهنی و همافزایی اجتماعی میتواند غلبه بر ابعاد منفی این شرایط را تسهیل کند.
بحران ویروس کرونا
سعیده سعیدی
چکیده
موقتی پنداشتن حضور میلیونی اتباع افغانستان در چهار دههٔ گذشته بهعنوان مسئلهای اجتماعی بسترساز چالشهای متعددی برای هر دو طرف شده است. این نوشتار بهدنبال فهم دلالتهای موقعیت پاندمیک کرونا بر تجربه زیستهٔ دانشجویان افغانستانی در چارچوب شناخت کلیتر وضعیت مهاجران افغانستانی ساکن ایران است. جمعآوری دادهها از طریق تکنیک ...
بیشتر
موقتی پنداشتن حضور میلیونی اتباع افغانستان در چهار دههٔ گذشته بهعنوان مسئلهای اجتماعی بسترساز چالشهای متعددی برای هر دو طرف شده است. این نوشتار بهدنبال فهم دلالتهای موقعیت پاندمیک کرونا بر تجربه زیستهٔ دانشجویان افغانستانی در چارچوب شناخت کلیتر وضعیت مهاجران افغانستانی ساکن ایران است. جمعآوری دادهها از طریق تکنیک مردمنگاری مجازی بوده و مدل ادغام اردال و اپن بستر نظری این مقاله را شکل میدهد. فرضیهٔ محوری این است که موقعیت همهگیری کرونا تأثیرات گستردهای بر ابعاد آموزشی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران بهطورعام و دانشجویان افغانستانی بهطورخاص گذاشته است، مهمترین تأثیر منفی این اضطراب اجتماعی در تقاطع با ملیّت، جنسیت و طبقه، فربهشدن نابرابریهای آموزشی و جنسیتی در زیست روزمرهٔ مهاجران است. از سوی دیگر مهمترین تغییر مثبت ناشی از موقعیت کرونا، مرئیشدن حضور مهاجران در سطح افکار عمومی و عرصه سیاستگذاری است که زمینههای ادغام ساختاری مهاجران را تاحدی تسهیل نموده است. بحران کرونا با فربهکردن مفهوم همسرنوشتی دستگاه سیاستگذار را متوجه این موضوع کرده که همه اعضای جامعه در یک قایق سوار هستند و مغفول گذاشتن بخشی از جمعیت کشور برخلاف منافع ملّی بوده و پتانسیل تهدید دارد. در نتیجه، با مرئیکردن حضور میلیونی مهاجران بهصورت محدود و قطاعی فرایند ادغام ساختاری مهاجران را تسریع نموده است.