محمد علی توانا
چکیده
یورگن هابرماس از جمله متفکرین مکتب انتقادی است که به سختی میتوان وی را به یک حوزه معرفتی خاص محدود و مقید نمود. با تفحص در آثار وی آشکار میشود که وی همزمان به چند حوزه معرفتی متفاوت از جمله فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی و زبان شناسی تعلق دارد. هابرماس برای حل معضلات بشر امروزین چندین رشته علمی را در هم بیامیزد که حاصل آن نظریه خویشتن ...
بیشتر
یورگن هابرماس از جمله متفکرین مکتب انتقادی است که به سختی میتوان وی را به یک حوزه معرفتی خاص محدود و مقید نمود. با تفحص در آثار وی آشکار میشود که وی همزمان به چند حوزه معرفتی متفاوت از جمله فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی و زبان شناسی تعلق دارد. هابرماس برای حل معضلات بشر امروزین چندین رشته علمی را در هم بیامیزد که حاصل آن نظریه خویشتن نگری (تامل بر خویشتن) و نظریه کنش ارتباطی است. در هر دو نظریه تلفیقی از دانشهای مختلف مشاهده میشود. از این رو، میتوان تفکر میانرشتهای را یکی از شاخصههای اصلی نظریه انتقادی یورگن هابرماس برای رهایی جامعه مدرن از سیطره قدرت و ثروت دانست. بر همین اساس، متن حاضر میکوشد هم خاستگاههای معرفتی متفاوت تفکرهابرماس (فلسفه ذهن، فلسفه تاریخ، فلسفه انتقادی، جامعه شناسی معرفت، جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی کارکردگرای ساختاری، اقتصاد سیاسی، روان کاوی، روان شناسی رشد و زبان شناسی) را نشان دهد و هم نحوه تلفیق آنها در نظریهای منسجم و بدیع را تبیین نماید. به بیان صریح تر، مقاله حاضر متون اصلی هابرماس را مورد واکاوی قرار میدهد تا نخست منابع الهام بخش وی را مشخص سازد و آنگاه نحوه ترکیب و تلفیق حوزههای معرفت متفاوت در نظریه انتقادی بازتابی(در دوره اول) و نظریه انتقادی کنش ارتباطی (در دوره دوم) را نشان دهد.
رضا مهدی
چکیده
محوریت دانش در حیات اجتماعی، پیچیدگی مسائل و نیازهای جامعه، انتظار خدمات اجتماعی و نوآوری و کارآفرینی علمی از دانشگاهها، مساله گشایی و غنی سازی وظایف آموزشی و پژوهشی، توسعه و گسترش فعالیتها و رشتههای میانرشتهای را به یک ضرورت راهبردی در آموزش عالی و نظام دانشگاهی تبدیل کرده است. در نیم قرن اخیر، گسترش و توسعه فعالیتهای آموزشی ...
بیشتر
محوریت دانش در حیات اجتماعی، پیچیدگی مسائل و نیازهای جامعه، انتظار خدمات اجتماعی و نوآوری و کارآفرینی علمی از دانشگاهها، مساله گشایی و غنی سازی وظایف آموزشی و پژوهشی، توسعه و گسترش فعالیتها و رشتههای میانرشتهای را به یک ضرورت راهبردی در آموزش عالی و نظام دانشگاهی تبدیل کرده است. در نیم قرن اخیر، گسترش و توسعه فعالیتهای آموزشی و پژوهشی میانرشتهای دستاوردها و نتایج مناسبی برای نظام آموزش عالی، دانشگاهها، صنعت و جامعه در کشورهای توسعه یافته داشته است. علاقهمندی و تمایل دانشگاهها، صنایع، دولت، استادان، محققان و دانشجویان به طراحی و اجرای فعالیتها و رشتههای میانرشتهای یکی از مهمترین دستاوردهای فعالیتهای میانرشتهای در نظام دانشگاهی و آموزش عالی است. در آموزش عالی و نظام دانشگاهی ایران، شکلگیری و توسعه فعالیتها و رشتههای دانشگاهی میانرشتهای نسبت به اهداف و برنامه، توفیق چندانی نداشته است. در راستای جبران عقب ماندگیهای گذشته و فراهم کردن شرایط مطلوب برای شکلگیری و توسعه میانرشتهایها، هدف اصلی این مقاله شناسایی عوامل و الزامات کلیدی برای شکلگیری و توسعه فعالیتهای دانشگاهی میانرشتهای، است. برای انجام این پژوهش، از روش تحقیق کیفی ترکیبی شامل مرور اسناد، فراتحلیل یافتههای پژوهشهای دیگر و پیمایش محدود، استفاده شده است. در نهایت، با جمعبندی تحقیقات انجام شده، شش عامل عمده و دوازده الزام کلیدی برای شکلگیری و توسعه فعالیتها و رشتههای دانشگاهی میانرشتهای، استخراج و ارائه شده است.
میان رشتهای
رضا ماحوزی؛ مسعود اعتصامی
چکیده
سنتگرایی بهعنوان یکی از جریانهای نیرومند فکری دنیای معاصر، از طریق نقد نشانههای دنیای جدید و نظام آموزشی و فرهنگی آن، خواهان ایجاد نظم جدیدی در عرصه فرهنگ، علم، و آموزش است. این جریان، به پشتوانه بهرهمندی از یک سنت فکری فلسفی و عرفانی، توانسته است در دهههای اخیر ذهنهای بسیاری را در کشورها و فرهنگهای مختلف متوجه خود کند. ...
بیشتر
سنتگرایی بهعنوان یکی از جریانهای نیرومند فکری دنیای معاصر، از طریق نقد نشانههای دنیای جدید و نظام آموزشی و فرهنگی آن، خواهان ایجاد نظم جدیدی در عرصه فرهنگ، علم، و آموزش است. این جریان، به پشتوانه بهرهمندی از یک سنت فکری فلسفی و عرفانی، توانسته است در دهههای اخیر ذهنهای بسیاری را در کشورها و فرهنگهای مختلف متوجه خود کند. بر این اساس، بررسی برنامههای آموزشی و علمی موردنظر جریان سنتگرایی معاصر ــ که در ایران بیش از هرکسی خود را مدیون اندیشههای سید حسین نصر میداند ــ امری موجه است. در این مقاله تلاش میشود با توجه به نقدهای این جریان فکری، بهویژه سید حسین نصر، به محتوا و ساختار علوم جدید و نظام علمی همسو با آن، پیشنهادهای جایگزین در رویکردی میانرشتهای به بحث گذاشته شود. ازاینرو بهکمک نگاه میانرشتهای سنتگرایان در نقد دنیای معاصر ازیکسو و پیشنهاد جایگزین آنها مبنیبر بازگشت به متافیزیک سنت و نهتنها دنیای گذشته از سوی دیگر، مجالی برای فهم کلیت این نظام اندیشگی ــ که همزمان از دانشهایی چون فلسفه، الهیات، عرفان، تاریخ، روانشناسی، هنر، سیاست و علوم دقیقه برخوردار است ــ فراهم میشود. در هر دو وجه، سنتگرایان، فهم درست و دقیق متافیزیک سنت را، شرط هرگونه داوری و قضاوت درباره ضعفها و تاریکیهای عصر مدرن و ضرورت گذر از آن طرح کردهاند. در این نوشتار تلاش میکنیم آینده نظام علم را برمبنای نگاه انتقادی سید حسین نصر به نظام علمی موجود که در متافیزیک وارونه عصر مدرن ریشه دارد، معرفی و بررسی کنیم.
جمعیت شناسی
فاطمه مدیری؛ فاطمه تنها
چکیده
با توجه به تداوم باروری زیر سطح جانشینی و لزوم بررسی عوامل مرتبط، در این مقاله به بررسی تأثیر احساس امنیّت بر تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده، ایدهآل و قصد شده و همچنین قصد داشتن فرزند دیگر پرداختهایم. در این پیمایش، به شیوه خوشهای چندمرحلهای 1189 زن و مرد متأهل در شهر تهران انتخاب شده (زن کمتر از 50 سال و بارور بوده) و در تجزیهوتحلیل ...
بیشتر
با توجه به تداوم باروری زیر سطح جانشینی و لزوم بررسی عوامل مرتبط، در این مقاله به بررسی تأثیر احساس امنیّت بر تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده، ایدهآل و قصد شده و همچنین قصد داشتن فرزند دیگر پرداختهایم. در این پیمایش، به شیوه خوشهای چندمرحلهای 1189 زن و مرد متأهل در شهر تهران انتخاب شده (زن کمتر از 50 سال و بارور بوده) و در تجزیهوتحلیل نهایی به کار گرفته شدهاند. نتایج تحقیق نشان داد میانگین تعداد فرزندان ایدهآل در پاسخگویان بیش از دو فرزند (13/2)، تعداد فرزندان قصد شده 91/1 فرزند، تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده کمتر از سطح جانشینی (41/1) بوده و ۹/۳۶ درصد از پاسخگویان قصد داشتن فرزند دیگر را داشتهاند. رابطه مستقیم معنادار میان احساس امنیّت با تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده، ایدهآل و قصدشده وجود داشته است. همچنین مدلهای رگرسیون لجستیک نشان از تأثیر معنادار احساس امنیّت در خروج از بیفرزندی، تکفرزندی و دو فرزندی داشته است. پیشنهادات سیاستی در راستای افزایش فرزندآوری، مبتنی بر بسترسازی مناسب در راستای کاهش موقعیتهای مخاطرهآمیز و افزایش احساس امنیّت در ابعاد مختلف اقتصادی، عمومی، قضایی و سیاسی از جمله امنیّت شغلی و درآمد کافی، ثبات سیاسی و مصونیت از هرگونه تعرض است.
سعید صفایی موحد؛ محمد عطاران
چکیده
رشتههای مختلف دانشگاهی، اجتماعات متفاوتی هستند که هر کدام مانند یک قبیله قلمروها، مرزهای خاص، هنجارها و فرهنگ خاص خود را دارند. بر همین اساس بچر به توصیف فرهنگ رشتهای علوم مختلف میپردازد. به عقیده وی علوم محض از نظر فرهنگی رقابتی ، از نظر سیاسی به خوبی سازمان یافته، دارای میزان انتشار بالا، و وظیفه محور هستند, در حالیکه ...
بیشتر
رشتههای مختلف دانشگاهی، اجتماعات متفاوتی هستند که هر کدام مانند یک قبیله قلمروها، مرزهای خاص، هنجارها و فرهنگ خاص خود را دارند. بر همین اساس بچر به توصیف فرهنگ رشتهای علوم مختلف میپردازد. به عقیده وی علوم محض از نظر فرهنگی رقابتی ، از نظر سیاسی به خوبی سازمان یافته، دارای میزان انتشار بالا، و وظیفه محور هستند, در حالیکه علوم اجتماعی کاربردی از نظر علمی کارکرد گرا، فایده گرا ، مرتبط با ارتقای رفتارها، از نظر فرهنگی ناظر به بیرون، دارای موقعیت نامعین، انتشارات دارای مخاطبان محدود ، و قدرت محور هستند. در این مطالعه با در نظر گرفتن این دیدگاه هنجارهای دانشجویان کارشناسی ارشد دو رشته علمی مختلف (علوم تربیتی به عنوان یک حوزة میان رشتهای و ریاضی به عنوان یک حوزه محض) در انتخاب استاد راهنما مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحقیق پدیدار شناسی صورت گرفته و ابزار جمع آوری دادهها مصاحبههای نیمه ساختار یافته بوده است. به منظور دستیابی به دادههای مورد نظر، تعداد 16 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی و 9 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد رشته ریاضی یکی از دانشگاههای تهران با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و دادههای حاصل از ایشان با روش کد گذاری دادههای رِوایی تحلیل شدهاند. نتایج حاصل نشان میدهند که معیارهای مورد نظر دانشجویان رشتة علوم تربیتی در انتخاب استاد راهنما عبارت است از: ویژگیهای رفتاری استادان، موقعیت استادان، معیارهای آکادمیک، معیارهای غیر آکادمیک، میزان حمایت احتمالی، و محدودیتها . از سوی دیگر دانشجویان رشتة ریاضی معیارهای نسبتاً متفاوت دیگری را به شرح ذیل، در انتخاب استاد راهنما مد نظر قرار میدهند: سبک نظارت پژوهشی، ویژگیهای علمی اساتید، ویژگیهای شخصیتی اساتید، معیارهای غیر آکادمیک، محدودیت. بررسی تطبیقی نتایج حاصله در چارچوب رویکرد گشتالتی نشان میدهد که دانشجویان رشتة ریاضی بیشتر تحت تأثیر شکل (جنبههای علمی پروژة پایان نامه) و دانشجویان علوم تربیتی تحت تأثیر زمینه (مصلحت اندیشی و روابط) اساتید خود را بر میگزینند.
برنامه هفته توسعه در ایران
مهدی کمالی؛ حمید آسایش؛ یحیی آریان مهر
چکیده
رشد و توسعۀ اقتصادی از جمله اهدافی است که هر اقتصادی دنبال میکند و دلیل این امر منافع فراوانی است که رشد اقتصادی را محقق میسازد. بنابراین در برنامۀ هفتم توسعه نیز مانند سایر برنامههای قبلی میبایست به موضوع رشد و توسعه توجه شود. در این برنامه باید به مفهوم آمایش سرزمین و زیربخشهایی که دارای مزیتهایی مانند گردشگری هستند، توجه ...
بیشتر
رشد و توسعۀ اقتصادی از جمله اهدافی است که هر اقتصادی دنبال میکند و دلیل این امر منافع فراوانی است که رشد اقتصادی را محقق میسازد. بنابراین در برنامۀ هفتم توسعه نیز مانند سایر برنامههای قبلی میبایست به موضوع رشد و توسعه توجه شود. در این برنامه باید به مفهوم آمایش سرزمین و زیربخشهایی که دارای مزیتهایی مانند گردشگری هستند، توجه ویژه شود. گردشگری بهعنوان چهارمین صنعت درآمدزای دنیا، منافع اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی به همراه دارد که توسعۀ آن یکی از کمهزینهترین روشهای رشد اقتصادی در برنامۀ هفتم توسعه به شمار میآید و از آنجا که ایران جزء10 کشور اول جهان از لحاظ جاذبههای گردشگری و جزء 15 کشور اول جهان از نظر تنوع گردشگری و جزء ۸ کشور اول جهان از نظر تنوع صنایع دستی بوده و به لحاظ تنوع آب و هوایی از یک سو و وجود مکانهای تاریخی و فرهنگی منحصربهفرد از سوی دیگر، یکی از چند کشور انگشتشماری است که از مزیت مطلق جذب گردشگری جهان برخوردار است، بههمینسبب، در این مقاله به بررسی اثر گردشگری خارجی بر رشد اقتصادی استانهای ایران بهصورت کلی و تفکیک 9 منطقۀ آمایش سرزمین پرداخته شده است تا در صورت اثرگذاری بهعنوان یک زیربخش مهم در برنامۀ هفتم پیشنهاد شود و امکان سیاستگذاری به تفکیک مناطق آمایش صورت پذیرد. برای دستیابی به این مهم، از روش پنل دیتا و دادههای فصلی جمعآوریشده از مرکز آمار ایران و سازمان میراث فرهنگی طی سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹7بهره برده شده است. نتایج نشان داد که گردشگری اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی بیشتر استانهای ایران دارد و بیشترین اثر در مناطق 4 و 5 و کمترین اثر در منطقۀ 8 و 9 آمایش سرزمین وجود دارد. بنابراین باید در برنامۀ هفتم به ایجاد ظرفیت در این زیربخش توجه ویژه شود.
سمیرا مرادزاده؛ حسنعلی بختیار نصرآبادی؛ علی صادقی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف نیازسنجی و اولویتبندی رشتههای بینرشتهای در دانشگاه آزاد نجفآباد انجامشده است. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید و دانشجویانِ در دسترس تحصیلات تکمیلی دانشگاههای آزاد نجفآباد و دولتی اصفهان در سال 1389-1388 میشود. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است که از بین جامعه آماری، 105 نفر (اساتید دانشگاه آزاد نجفآباد ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف نیازسنجی و اولویتبندی رشتههای بینرشتهای در دانشگاه آزاد نجفآباد انجامشده است. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید و دانشجویانِ در دسترس تحصیلات تکمیلی دانشگاههای آزاد نجفآباد و دولتی اصفهان در سال 1389-1388 میشود. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است که از بین جامعه آماری، 105 نفر (اساتید دانشگاه آزاد نجفآباد و دانشگاه اصفهان 55 نفر و دانشجویان تحصیلات تکمیلی 50 نفر) به شیوه تصادفی طبقهای انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محققساختة رشتههای میانرشتهای بود. یافتههای پژوهش نشان داد تمایل و انگیزه کافی برای اجرای این دورهها در بین اساتید و دانشجویان وجود دارد و در حال حاضر امکان برگزاری تنها پنج رشته بینرشتهای از لحاظ منابع اطلاعاتی، امکانات فضای آموزشی، فرهنگی و مدیریتی بیشتر وجود دارد. اولویتبندی رشتههای بینرشتهای نشان داد رشتههای ویراستاری، روانشناسی سیاسی و اعتیاد، فلسفه تحلیل زبانی و مدیریت قراردادهای بینالملل در اولویت اول قرار دارند و رشتههای بینرشتهای دیگر در اولویت بعد قرار دارند.
محمد رضا حاتمی؛ حامد روشن چشم
چکیده
مطالعات میانرشتهای نوعی از علوم است که پس از نمایان شدن ناتوانی و کاستیهای تخصصی شدن علم ضرورت یافته است. از این جهت میتوان گفت وجود تخصصگرایی، از جمله دلایل تمایل به میانرشتهای در عصر حاضر است؛ عصری که انسانها با مسائل پیچیده و چند بعدی روبرو هستند و برای حل آنها نیاز به برخورداری از مفاهیم و روشهای چند رویکردی و میانرشتهای ...
بیشتر
مطالعات میانرشتهای نوعی از علوم است که پس از نمایان شدن ناتوانی و کاستیهای تخصصی شدن علم ضرورت یافته است. از این جهت میتوان گفت وجود تخصصگرایی، از جمله دلایل تمایل به میانرشتهای در عصر حاضر است؛ عصری که انسانها با مسائل پیچیده و چند بعدی روبرو هستند و برای حل آنها نیاز به برخورداری از مفاهیم و روشهای چند رویکردی و میانرشتهای دارند. هدف از مقاله حاضر، بررسی ماهیت دانش و به تبع آن، تحلیل ضرورت مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی از دیدگاه یورگن هابرماس نماینده مشهور مکتب فرانکفورت و نظریه انتقادی میباشد. این پژوهش با بهرهگیری از متون معتبر و روش تحلیلی به دنبال پاسخ دادن به سوال اساسی پژوهش، یعنی ماهیت رویکرد میانرشتهای در علوم انسانی در عصر حاضر است. هابرماس بر آن است که در عصر مدرنیته قسمتی از تواناییهای ذهن بشری تحت علوم طبیعی بر تمامی آن غالب گشته و مانع از شناخت واقعی جهان و تقابل میان روشهای کمیگرا و کیفیگرا در علوم انسانی شده است. وی با انتقاد از روش پوزیتویستی در علوم انسانی و در مرحله بعد با ارائه نظریه عقلانیت ارتباطی و کنش ارتباطی بر چند بعدی بودن مسائل بشری و دانش بشری تاکید نموده و از طریق همگرایی و اجماع حاصل از وضعیت ایده آل به دنبال حل مسائل پیچیده بشری میباشد.
زبان و ادبیات
خسرو جلیلی کهنهشهری؛ محمدباقر علیزاده اقدم
چکیده
بالا رفتن آمار متقاضیان جراحی بینی و هزینههای هنگفت و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن اگرچه امروزه به یکی از مهمترین موضوعات پژوهشهای جامعهشناسی و روانشناسی تبدیل شده، اما هرگز موضوع مطالعه ادبیات نبوده است. هدف این مقاله جستوجوی ریشههای جراحی بینی در ادبیات ایران، با تکیه بر مطالعات جامعهشناسی بدن است. روش مورد استفاده ...
بیشتر
بالا رفتن آمار متقاضیان جراحی بینی و هزینههای هنگفت و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن اگرچه امروزه به یکی از مهمترین موضوعات پژوهشهای جامعهشناسی و روانشناسی تبدیل شده، اما هرگز موضوع مطالعه ادبیات نبوده است. هدف این مقاله جستوجوی ریشههای جراحی بینی در ادبیات ایران، با تکیه بر مطالعات جامعهشناسی بدن است. روش مورد استفاده در این مقاله، توصیفی _ تحلیلی و شیوه و ابزار جمعآوری دادهها بهصورت کتابخانهای بوده است. محدوده مورد مطالعه مقاله، شعر ایران از نظر بسامد اعضای صورت از ابتدا تا امروز است که با انتخاب دیوان غزلیات حافظ بهعنوان نمونهای ارزنده از جامعه ادبی ایران، آن را مورد تحلیل قرار داده است.
میان رشتهای
محمدمنان رئیسی
چکیده
در این مقاله به این مسئله پرداخته شده است که آیا تغییرات کالبدی فضایی بازارهای معاصر ایران، که از کشورهای پیشرو در ترویج ارزشهای اصیل اسلامی است، همسو با مبانی و ارزشهای اسلامی است یا خیر. همچنین ضمن تحلیل متون دینی با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، چهار شاخص کالبدی _ فضایی برای بازار استنتاج شده است که عبارتند از: لزوم متذکر ...
بیشتر
در این مقاله به این مسئله پرداخته شده است که آیا تغییرات کالبدی فضایی بازارهای معاصر ایران، که از کشورهای پیشرو در ترویج ارزشهای اصیل اسلامی است، همسو با مبانی و ارزشهای اسلامی است یا خیر. همچنین ضمن تحلیل متون دینی با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، چهار شاخص کالبدی _ فضایی برای بازار استنتاج شده است که عبارتند از: لزوم متذکر بودن کالبد و فضای بازار؛ نفی فضاهای معاشرت جمعی (پاتوقگونه) در بازار؛ لزوم تناسب الگوهای کالبدی بازار با هویت اسلامی؛ و مکانیابی بازار در موقعیتهای فرا محلی. ضمن ارائه تحلیلی میان رشتهای، مشخص شده است که افول شاخصهای مذکور در بازارهای معاصر، ریشه در تأثیرات حاصل از مبانی فکری معاصر غرب بر معماری و شهرسازی ایران دارد که نمود آن در حوزه اقتصاد به شکلگیری نظام اقتصادی لیبرال سرمایهداری منجر شده است؛ نظامی که از مهمترین ویژگیهای آن، ترویج فرهنگ مصرفگرایی است و افول شاخصهای کالبدی _ فضایی اسلامی در بازارهای معاصر، همسو با الزامات و اقتضائات این فرهنگ است.
میان رشتهای
بهمن زندی؛ بهزاد احمدی
چکیده
هدف مقاله، معرفی حوزه مطالعاتی میانرشتهای «نامشناسی اجتماعیـشناختی» است. نامشناسی، شاخهای از زبانشناسی اجتماعی است که در آغاز بهعنوان یک دانش درزمانی، به ریشهشناسی نامها میپرداخت، ولی زبانشناسی اجتماعی با اتخاذ دیدگاه همزمانی، نامشناسی را از یک دانش کهنگرا به دانشی برای مطالعه اجتماع معاصر تبدیل ...
بیشتر
هدف مقاله، معرفی حوزه مطالعاتی میانرشتهای «نامشناسی اجتماعیـشناختی» است. نامشناسی، شاخهای از زبانشناسی اجتماعی است که در آغاز بهعنوان یک دانش درزمانی، به ریشهشناسی نامها میپرداخت، ولی زبانشناسی اجتماعی با اتخاذ دیدگاه همزمانی، نامشناسی را از یک دانش کهنگرا به دانشی برای مطالعه اجتماع معاصر تبدیل کرد. نامها، عنصرهای زبانی هستند که بخشی از دانش زبانی را که نتیجۀ مراودات اجتماعی و تعامل فرد با محیط پیرامون است، تشکیل میدهند. به همین سبب، آنها در مطالعات زبان و هویت، نقش اساسیای ایفا میکنند. علاوهبر این، نامها در ساختشناختی افراد، در جوامع مختلف با تنوع زبانی و فرهنگی متفاوت، نقش مهمی دارند؛ ازاین رو زبانشناسان شناختی نیز به مطالعۀ نام و نامگذاری علاقهمند هستند، اما بهدلیل چندبعدی بودن عنصر زبانی نام، زبانشناسی اجتماعی و زبانشناسی شناختی، هیچیک بهتنهایی قادر به تبیین جنبههای گوناگون نام و نامگذاری نیستند. پیوند دانش مربوط به زبان و دانش مربوط به جامعه با یکدیگر به انتخاب گونهای از واژهها و ساختارهای زبانی دیگر منجر میشود که با بافت اجتماعی، هماهنگ است. براساس یافتههای این مقاله، «نامشناسی اجتماعیـشناختی» بهعنوان یک حوزه مطالعاتی میانرشتهای با رویکرد تلفیقی، نامشناسی را از یک دانش رشتهای به دانشی میانرشتهای تبدیل میکند که قادر است بهطور همزمان «ابعاد اجتماعیـشناختی» مؤثر در نامگذاری را بهخوبی تبیین کند.
سید ابوالحسن ریاضی
چکیده
ظهور رویکردهای میانرشتهای در آموزش و پژوهش، افق جدیدی را در بنبست مدرنیته، فراروی قلمرو دانش و حوزهی حل مسائل و مشکلات قرار داد. با این حال، تبیین اینکه میانرشتگی شامل چه قلمروهایی میشود، خود یکی از معضلات و مشکلاتی بوده است که هنوز نیز بر سر آن توافق و اجماعی وجود ندارد. در میان پدیدههایی که میانرشتهای بودن آنها، آشکار ...
بیشتر
ظهور رویکردهای میانرشتهای در آموزش و پژوهش، افق جدیدی را در بنبست مدرنیته، فراروی قلمرو دانش و حوزهی حل مسائل و مشکلات قرار داد. با این حال، تبیین اینکه میانرشتگی شامل چه قلمروهایی میشود، خود یکی از معضلات و مشکلاتی بوده است که هنوز نیز بر سر آن توافق و اجماعی وجود ندارد. در میان پدیدههایی که میانرشتهای بودن آنها، آشکار و روشن است، پدیده شهر میباشد. حداقل سه رشته مهم جغرافیا، علوم اجتماعی و معماری در حوزهی علوم و معرفت به تبیین و بررسی این پدیده، به نحو مرتبط و نه مستقل، پرداختهاند. در گذر زمان هریک از این رشتهها با مراجعه و استفاده از نظم دانشی یکدیگر عملاً نوعی رویکرد میانرشتهای به مسائل خود اتخاذ کردهاند. این نکته به نوعی بیانگر آن است که نگاه رشتهای از منظر دانشمندان این سه حوزه برای تبیین این پدیده و حل مشکلات و معضلات آن کافی و بسنده نبوده. اما آنچه پرداختن به موضوع میانرشتگی شهر را ضروری میسازد گستردگی ابعاد آن است. توجه پدیدارشناسان، اقتصاددانان، متخصصان مطالعات فرهنگی، صاحبنظران محیط زیست، مهندسان راه و ساختمان، اصحاب قدرت و نظریهپردازان اندیشه سیاسی و ...به شهر موضوعی است که نمیتوان بهسادگی از آن صرفنظر کرد. در این مقاله، ضمن بررسی وجوه و مؤلفههای بنیادین پدیده شهر، ابعاد میانرشتهای آن به بحث گذاشته میشود. با این حال، به دلیل گستره موضوع، تنها به پنج بعد برجسته و آشکار فضا، رسانه، سیاست، اقتصاد، فرهنگ پرداخته میشود.
مجید موحد مجد؛ عباس گرگی
چکیده
در علوم ایمنی، حادثه رویدادی ناخواسته و غیر برنامهریزی شدهاست که بهصورت یک یا چند واقعه متوالی بهواسطه اعمال ناایمن شرایط ناایمن یا هر دو به وجود میآید. بهرغم رشد فزاینده علوم ایمنی در دهههای اخیر، مفهوم حادثه همچنان بهعنوان پدیدهای غیراجتماعی، خنثی و فاقد معنا تعریف میگردد که بهطور ناخواسته و غیر برنامهریزی ...
بیشتر
در علوم ایمنی، حادثه رویدادی ناخواسته و غیر برنامهریزی شدهاست که بهصورت یک یا چند واقعه متوالی بهواسطه اعمال ناایمن شرایط ناایمن یا هر دو به وجود میآید. بهرغم رشد فزاینده علوم ایمنی در دهههای اخیر، مفهوم حادثه همچنان بهعنوان پدیدهای غیراجتماعی، خنثی و فاقد معنا تعریف میگردد که بهطور ناخواسته و غیر برنامهریزی شده توسط کارگران یا ماشینآلات به وجود میآیند. بخش قابلتوجهی از تحقیقات انجام شده دراین زمینه، به پیروی از سنت همهگیرشناسی و روانشناسی رفتارگرا با تقلیل مسئله ایمنی و بهداشت کار به موضوعی صرفاً فنی و تخصصی بر نقش عوامل فردی خطر و خطای انسانی در وقوع حوادث تأکید میکنند. بیتوجهی این مطالعات به بسترهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی وسازمانی در تحلیل حوادث و عدم بهرهگیری از یافتههای میانرشتهای باعث گردیده تا گزارشهای مذکور صرفاً به ارایه فهرستی از عوامل خطر و توزیع آماری حوادث برحسب متغیرهای کمی و جمعیتشناختی اکتفا نموده و در نتیجه نسبت به فرایند ساخت اجتماعی حوادث و ماهیت پرابلماتیک مفهوم حادثه اجتناب نمایند. از این رو، پژوهش حاضر درصدد است تا با استفاده از ظرفیت دیگر رشتههای علمی، نظیر جامعهشناسی انتقادی و اقتصاد سیاسی محدویتهای علوم ایمنی و رویکردهای متعارف فنی و تخصصی آن را در تبیین یکجانبه و تکبعدی حوادث ناشی از کار نشان دهد. بهمنظور دستیابی به این هدف، در پژوهش حاضر، از روششناسی کیفی بهعنوان روششناسی غالب و از روش مردمنگاری انتقادی جهت انجام عملیات تحقیق و متعاقباً از روش تحلیل موضوعی جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شده است. یافتههای بهدست آمده در این پژوهش شامل هفت مقولۀ عمده است که در قالب چرخه ساخت اجتماعی حوادث نشان داده شده است. درمجموع، نتایج این تحقیق نشان میدهد که حوادث ناشی از کار، بیش از آنکه به دلیل بیاحتیاطی و ویژگیهای فردی و روانشناختی کارگران باشد، از شرایط حاکم بر سازمان کار، روابط نابرابر قدرت و تجارب کارگران از محیط کار ناشی میشود.
نوروز نیمروزی ناوخی
چکیده
هدف از این مقاله بررسی امکان پارادایم جامعهشناسی اسلامی در شرایط کنونی با توجه به عدم توافق لازم در پذیرش علم دینی، فقدان فلسفه علوم اجتماعی اسلامی مدون، نبود علمی بنام جامعهشناسی اسلامی و اجتماع علمی پیرامون آن و فقدان سایر شرایط لازم جهت تحقق پارادایم مذکور است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که در بستر تحول از علوم انسانی موجود ...
بیشتر
هدف از این مقاله بررسی امکان پارادایم جامعهشناسی اسلامی در شرایط کنونی با توجه به عدم توافق لازم در پذیرش علم دینی، فقدان فلسفه علوم اجتماعی اسلامی مدون، نبود علمی بنام جامعهشناسی اسلامی و اجتماع علمی پیرامون آن و فقدان سایر شرایط لازم جهت تحقق پارادایم مذکور است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که در بستر تحول از علوم انسانی موجود (با مبانی و رویکرد غربی) به علوم انسانی مطلوب موردنظر (با مبانی و رویکرد اسلامی) با توجه به پسینی و تصادفی بودن امر پارادایم در تاریخ علم، در حال حاضر صحبت از پارادایم جامعهشناسی اسلامی تا چه حد امکانپذیر است؟ چارچوب نظری این مبحث نظریهی کوهن در تاریخ و فلسفه علم است. روش تحقیق، مطالعهی اسناد موجود در خصوص مسئلهی پیدایش پارادایم علمی با استفاده از تکنیک فیشبرداری از کتب و اسناد موجود است. نتایج بررسیها مؤید آن است که صحبت از یک پارادایم جدید بدون نقد و ابطال پارادایمهای رایج در مواجهه با نیازها و مسائل جدید در میان اعضای اجتماع علمی و پیدایش آن را صرفاً حاصل ترکیب پارادایمهای رایج دانستن، اشکالات جدی فلسفی، منطقی و دشواریهای عملی بهدنبال دارد. در نهایت آسیبهایی به مبانی فکری و اعتقادی پارادایم جامعهشناسی اسلامی در نتیجهی عدم پذیرش آن بهعنوان یک پارادایم جانشین در میان اعضای اجتماعات علمی دنیا بهویژه کشورهای اسلامی به همراه دارد.
علوم سیاسی
مسعود غفاری؛ افسانه ایگدر
چکیده
با درنظر گرفتن طیف معنایی گستردۀ مفهوم «توسعه»، چنین بهنظر میرسد که رفع معضلاتی مانند فقر، گرسنگی، ناامنی، و درنهایت، برقراری عدالت، در گرو دستیابی به توسعه است. دو دسته از نظریههای توسعهای که چگونگی دستیابی به اهداف پیشگفته را صورتبندی کردهاند عبارتند از: «نظریه دولت توسعهگرا» و «ایده حکمرانی خوب». ...
بیشتر
با درنظر گرفتن طیف معنایی گستردۀ مفهوم «توسعه»، چنین بهنظر میرسد که رفع معضلاتی مانند فقر، گرسنگی، ناامنی، و درنهایت، برقراری عدالت، در گرو دستیابی به توسعه است. دو دسته از نظریههای توسعهای که چگونگی دستیابی به اهداف پیشگفته را صورتبندی کردهاند عبارتند از: «نظریه دولت توسعهگرا» و «ایده حکمرانی خوب». درحالیکه طرفداران دولت توسعهگرا دستیابی به توسعه را مستلزم وجود دولتی قدرتمند و دارای قدرت اجرایی فراوان میدانند، طرفداران ایدۀ حکمرانی خوب، توسعه را در گرو ارتقای کیفیت حکمرانی و ایجاد فضای اعتماد میان دولت و شهروندان درنظر میگیرند. این دو دسته از نظریهها، چالشهای تئوریک عمدهای با یکدیگر داشتهاند. این مقاله، با بررسی این چالشها به این نتیجه رسیده است که نظریۀ دولت توسعهگرا و ایده حکمرانی خوب، هیچگونه منافاتی با یکدیگر ندارند، بلکه دولت توسعهگرا پیشنیاز حکمرانی خوب است.
فیروزه اصغری
چکیده
آنچه یک پژوهش علمی را از یک پژوهش غیرعلمی جدا میکند و موجب اعتبار و یا بیاعتباری آن میشود، روششناسی پژوهش است.بسیاری از مشکلات و چالشهای اساسی بهویژه در مطالعات حوزه علوم انسانی ناشی از ابهام روششناختی آنهااست. ملاحظات روشی بهویژه در پژوهشهایی مانند مطالعات حوزه جنسیت که در چارچوب یک رشته خاص علمی نمیگنجند، بهدلیل ...
بیشتر
آنچه یک پژوهش علمی را از یک پژوهش غیرعلمی جدا میکند و موجب اعتبار و یا بیاعتباری آن میشود، روششناسی پژوهش است.بسیاری از مشکلات و چالشهای اساسی بهویژه در مطالعات حوزه علوم انسانی ناشی از ابهام روششناختی آنهااست. ملاحظات روشی بهویژه در پژوهشهایی مانند مطالعات حوزه جنسیت که در چارچوب یک رشته خاص علمی نمیگنجند، بهدلیل ماهیت و ابعاد پیچیده آنها از دقت و حساسیت بیشتری برخوردار است. ازاینرو مقاله حاضر با نگاهی به جنبههای روششناختی پژوهشهای انجامشده درباره تأثیر متغیر جنسیت بر رضایت شغلی اعضای هیئت علمی،با استفاده از رویکرد کیفی و تکنیک مرور سیستماتیک تلاش کرده است بهصورت عینی توجه محققان را به ضرورت، اهمیت و نقش ملاحظات روششناختی در شناخت و تبیین عمیقتر مسئله پژوهش و دستیابی به پاسخ شفاف، دقیق و منطبق با واقعیت برای حل مسئله و دستیابی به هدف پژوهش جلب کند. یافتههای این مطالعه حاکی از وجود دو مشکل عمده در پژوهشهای مورد بررسی بوده است: یکی وجود ابهام و عدم شفافیت در بیان مسئله پژوهش و دیگری گرایش به استفاده از یک روش پژوهش واحد (کمی) بدون توجه به تفاوت ماهیت و ابعاد حوزههای مورد پژوهش. بهنظر میرسد در پژوهش در مورد حوزههایی مانند جنسیت، بهمنظور شناخت عمیقتر و دستیابی به پاسخی معتبر و شفافتر، استفاده از رویکردترکیبی، گزینه مطمئنتری خواهد بود.
فلسفه تعلیم و تربیت
پروانه نجاریان
چکیده
نظریه پیچیدگی، نظریه نوینی است که از علوم طبیعی منشأ گرفته، اما پس از چندی در قلمرو علوم اجتماعی نیز گسترش یافته و در دو دهه اخیر با شتاب فزایندهای توسط متخصصان تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار گرفته است. با توجه به اینکه نظریه پیچیدگی در ایران، در اغلب قلمروها و بهویژه در تعلیم و تربیت و برنامه درسی، موضوع ناشناختهای است، ضرورت ...
بیشتر
نظریه پیچیدگی، نظریه نوینی است که از علوم طبیعی منشأ گرفته، اما پس از چندی در قلمرو علوم اجتماعی نیز گسترش یافته و در دو دهه اخیر با شتاب فزایندهای توسط متخصصان تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار گرفته است. با توجه به اینکه نظریه پیچیدگی در ایران، در اغلب قلمروها و بهویژه در تعلیم و تربیت و برنامه درسی، موضوع ناشناختهای است، ضرورت دارد مفاهیم و دلالتهای آن تبیین شوند. مقاله حاضر با این پرسش تدوین شده است که چگونه مفاهیم و استلزامات نظریه پیچیدگی، راهکارهایی برای رفع کاستیهای برنامه درسی کنونی ارائه میکنند؟ این پژوهش از نوع بنیادی بوده و از دو روش پژوهش فلسفی استفاده شده است: «تحلیل مفهومی از نوع ارزیابی ساختار مفاهیم» و «استنتاج از نوع قیاس عملی». یافتههای مقاله حکایت از این دارد که با یاری گرفتن از ویژگیهای نوین فلسفی نظریه پیچیدگی، میتوان در جهت اصلاح برنامه درسی کنونی گام برداشت. برخی استلزامات نظریه در برنامه درسی عبارتند از: بها دادن به ابعاد پیچیده انسان و تعاملات او با جهان هستی، تحقق رویکرد فرارشتهای و برنامه درسی مسئلهمحور، ترویج دانش زمینهای و انتخاب منابع و مواد آموزشی مرتبط با مسائل بومی، جایگزینی دانش توزیعی، مشارکتی، و مذاکرهای بهجای دانش کنترلی و سلسلهمراتبی، حمایت از یادگیری مادامالعمر و یادگیری از راه دور، تأکید بر یادگیری از طریق بازخورد، پیوند، و تعامل چندجانبه شبکهای با بهکارگیری فناوریهای شبکهبنیان پیچیده نوین آموزشی، و آمادگی برای رویارویی با تحولات و موقعیتهای غیرمنتظره.
سید مجتبی امامی؛ محمد مهدی ذوالفقار زاده؛ حسین خصاف مفرد
چکیده
از بررسی مجموعه تعاریف مدیریت دولتی به نظر میرسد که بتوان آن را بهکارگیری نظریههای مدیریتی، سیاسی و حقوقی برای اعمال اختیارات و انجام وظایف حکومتی در حوزههای قانونگذاری، اجرا و قضا دانست. این مقاله با بررسی تعاریف مختلف مدیریت دولتی مطرح مینماید که میانرشتگی رکن جداییناپذیر آموزش و پژوهش اداره امور عمومی در هر حکومت ...
بیشتر
از بررسی مجموعه تعاریف مدیریت دولتی به نظر میرسد که بتوان آن را بهکارگیری نظریههای مدیریتی، سیاسی و حقوقی برای اعمال اختیارات و انجام وظایف حکومتی در حوزههای قانونگذاری، اجرا و قضا دانست. این مقاله با بررسی تعاریف مختلف مدیریت دولتی مطرح مینماید که میانرشتگی رکن جداییناپذیر آموزش و پژوهش اداره امور عمومی در هر حکومت است. بررسی دورههای آموزش مدیریت دولتی برتر جهان نیز نشان میدهد که اندیشمندان این حوزه همواره در پی راههایی برای تحقق بخشیدن به نوعی آموزش میانرشتهای در این حوزه بودهاند. رشته مدیریت دولتی در ایران نیز برای ایفای رسالت خود در اداره نظام اسلامی لازم است بیش از پیش به آموزش میانرشتهای اهمیت داده و برای تحقق آن تلاش نماید. به همین منظور در این نوشتار، با نگاهی اجمالی به سبک برنامهریزی درسی موجود برای این رشته در کشور، بایستههای برنامهریزی درسی میانرشتهای آن در قالب هفت محور: (1)تیم برنامهریزی درسی؛ (2)اهداف برنامه درسی؛ (3)محتوا و ترکیب دروس؛ (4)رویکردهای تلفیق؛ (5)الزامات یاددهی-یادگیری؛ (6)روشهای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و (7)روشهای ارزشیابی برنامه درسی مطرح میگردد و با توجه به تجربه اخیر و نوآورانه دانشگاه امام صادق (ع) در این زمینه، پیشنهادهایی برای ارتقای آموزش این حوزه-رشته خطیر در کشور ارائه میشود.
جامعهشناسی
محمدباقر علیزاده اقدم؛ حسین بنی فاطمه؛ محمد عباس زاده؛ سعید سلطانی بهرام
چکیده
توسعه صنعتی و فناورانه جوامع، تغییر الگوی مصرف زمین، و مدیریت نادرست در بهرهبرداری از طبیعت، موجب آسیبپذیری چرخه حیات، ارگانیسمهای گیاهی و جانوری و چشماندازهای طبیعی شده است. در این راستا، جامعهشناسی محیط زیست با تکیه بر تفسیر بومشناختی، در پی بررسی مشکلات زیستمحیطی با بهرهگیری از دانش جامعهشناسی است؛ بنابراین، گونه ...
بیشتر
توسعه صنعتی و فناورانه جوامع، تغییر الگوی مصرف زمین، و مدیریت نادرست در بهرهبرداری از طبیعت، موجب آسیبپذیری چرخه حیات، ارگانیسمهای گیاهی و جانوری و چشماندازهای طبیعی شده است. در این راستا، جامعهشناسی محیط زیست با تکیه بر تفسیر بومشناختی، در پی بررسی مشکلات زیستمحیطی با بهرهگیری از دانش جامعهشناسی است؛ بنابراین، گونه جدیدی از شهروندی با عنوان «شهروندی بومشناختی» شکل گرفته است که بر وظیفهمندی و مسئولیتپذیری متعهدانه شهروندان مبتنی است و نشان میدهد که سرمایه فرهنگی میتواند در افزایش مسئولیتپذیری شهروندان نقش مهمی ایفا کند. در این مقاله ارتباط شهروندی بومشناختی و سرمایه فرهنگی با استفاده از روش پیمایشی بررسی شده است. ابزار پژوهش، پرسشنامه بوده که با بهرهگیری از پژوهشهای خارجی، طراحی و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی مؤلفههای آن، مشخص و بومیسازی شده است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان بالای 15 سال شهر تبریز در سال 1394 هستند که 670 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران و به شیوه نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهد که شهروندی بومشناختی با میزان 57/78 درصد، از وضعیت نسبتاً خوبی در بین شهروندان تبریزی برخوردار است، لیکن، میزان برخورداری شهروندان از سرمایه فرهنگی (97/52 درصد) تا حدی کم بوده است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان میدهد که بین سرمایه فرهنگی و ابعاد آن (غیر از بعد نهادی) با شهروندی بومشناختی، ارتباط مثبت و معنیداری وجود دارد. نتایج آزمون رگرسیون نیز حاکی از این است که ابعاد سهگانه سرمایه فرهنگی توانستهاند 4/7 درصد واریانس مربوط به شهروندی بومشناختی را تبیین کنند.
جغرافیا
هاشم داداش پور؛ فرامرز رستمی
چکیده
توسعهیافتگی و برنامهریزی برای رسیدن به آن همواره از دغدغههای جدی کشور بوده است؛ اما بهرغم تلاشهای صورتگرفته، توسعهٔ منطقهای با قفلشدگی همراه شده است. مسئلهٔ مقاله حاضر این است که چرا منطقه خوزستان با معضلات دیرینی روبهرو است در حالی که منابع و ظرفیت بسیار بالای توسعه را در خود داراست؟ برای پاسخ به این مسئله مدلی از ...
بیشتر
توسعهیافتگی و برنامهریزی برای رسیدن به آن همواره از دغدغههای جدی کشور بوده است؛ اما بهرغم تلاشهای صورتگرفته، توسعهٔ منطقهای با قفلشدگی همراه شده است. مسئلهٔ مقاله حاضر این است که چرا منطقه خوزستان با معضلات دیرینی روبهرو است در حالی که منابع و ظرفیت بسیار بالای توسعه را در خود داراست؟ برای پاسخ به این مسئله مدلی از مکانیسمهای مولّد بر اساس یک ایده برساخته شده است، بهطوری که اگر آنها موجود باشند و به طریق مورد انتظار عمل کنند، دلیل رخدادها و چرایی شرایط موجود منطقه را تبیین خواهند کرد. این مقاله در قالب پارادایم رئالیسم انتقادی از منطق پسکاوی استفاده کرده است و علاوه بر تبیین، نگاهی انتقادی به موضوع مورد بررسی دارد. مدل تبیینی حاصل از این تحقیق دارای یک هسته (مفهوم استخراج) است که به دنبال خود پنج مفهوم دیگر را ایجاد کرده است: زهکشی از منظر محیطی؛ انحصارخواهی از منظر اقتصادی؛ تسلط مرکز در عین تفویض اختیار به پیرامون از منظر سیاسی؛ همسرنوشتی با جمع جبری صفر از منظر اجتماعی و وابستهسازی از منظر فرهنگی؛ که در مجموع زیربنایی نافذ و سببساز در تحولات منطقه را شکل دادهاند و غلبه این تفکر بر برنامهریزی منطقه به مثابهٔ یک گفتمان میانرشتهای طی چنددهه گذشته، سبب حاکم شدن برخی سازوکارها و قانونمندیهای قفلکنندۀ توسعه در منطقه شده است. برای مواجهه با این مسئله، لزوم توجه به برنامهریزی یکپارچه و تغییر تفکر استخراجی در شیوهٔ سیاستگذاری، برنامهریزی و مدیریت منطقهای و ملی ضروری است.
مطالعات فرهنگی
لیلا فلاحتی؛ سیدحسن هاشمیان فر
چکیده
این یک امر پذیرفتهشده است که توسعه محصول فرهنگ است و نمیتوان جامعهای را تصور نمود که توسعهیافته باشد اما فرهنگِ آن بسترساز و پشتیبان توسعه نباشد. فرهنگ با شکلدادن قالب رفتاری سازمان و مشخصنمودن هنجارها، نقش مهم و مؤثری بر رقابتپذیری و بهرهوری شرکتها دارد. از سوی دیگر، میزان توسعهیافتگی هر کشور یا منطقه به ...
بیشتر
این یک امر پذیرفتهشده است که توسعه محصول فرهنگ است و نمیتوان جامعهای را تصور نمود که توسعهیافته باشد اما فرهنگِ آن بسترساز و پشتیبان توسعه نباشد. فرهنگ با شکلدادن قالب رفتاری سازمان و مشخصنمودن هنجارها، نقش مهم و مؤثری بر رقابتپذیری و بهرهوری شرکتها دارد. از سوی دیگر، میزان توسعهیافتگی هر کشور یا منطقه به رقابتپذیری و بهرهوری شرکتهای آن، بهویژه کسبوکارهای کوچک و متوسط، بستگی دارد. هدف از این مقاله، بررسی علل سهم اندک کسبوکارهای کوچک و متوسط ایرانی از بازار و قدرت رقابت و بهرهوری پایین آنها از منظر عوامل فرهنگی است. بدینمنظور، از «روش کلینیکیِ» ادگار شاین و نظریهٔ سریعالقلم برای بررسی رابطهٔ میان بهرهوری شرکتهای کوچک و متوسط فعال در صنعت نساجی استان یزد و فرهنگ کارفرمایان آنها استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون تأیید کرد که بین بهرهوری این کسبوکارها و فرهنگ کارکنان آنها از نظر آماری رابطه مستقیم وجود ندارد؛ اما مصاحبه با کارفرمایان این شرکتها این ایده را تأیید نمود که برخی سیاستگذاریهای دولت باعث ایجاد تعارض میان باورها و مفروضات بنیادین آنها و اصول ثابت توسعه شده است.
جامعهشناسی
شهرام شفیعی؛ محمدرضا برومند؛ کاظم هژبری؛ سهیل سلخی
چکیده
مشارکت در فعالیتهای بدنی و در پیش گرفتن سبک زندگی فعال، تا حد زیادی به ماهیت ارتباطات اجتماعی و درونی کردن تجارب دیگران بهخصوص افراد مهم بستگی دارد. از اینرو هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین برخی از عوامل جامعهپذیری ورزشکاران جوان شهر رشت با رشد مشارکت ورزشی آنان از منظر جامعهشناختی و تربیتبدنی بوده است. پژوهش حاصر از نوع ...
بیشتر
مشارکت در فعالیتهای بدنی و در پیش گرفتن سبک زندگی فعال، تا حد زیادی به ماهیت ارتباطات اجتماعی و درونی کردن تجارب دیگران بهخصوص افراد مهم بستگی دارد. از اینرو هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین برخی از عوامل جامعهپذیری ورزشکاران جوان شهر رشت با رشد مشارکت ورزشی آنان از منظر جامعهشناختی و تربیتبدنی بوده است. پژوهش حاصر از نوع توصیفی _ پیمایشی و جامعه آماری شامل تمامی جوانان و نوجوانان ورزشکار15 تا 29 ساله شهر رشت است(55807 نفر).نمونه آماری، تعداد400 نفربودند که به صورت نمونهگیری طبقهای (انتخاب رشتههای ورزشی فعال) و تصادفی (انتخاب باشگاههای هر رشته و ورزشکاران) بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه محقق ساختهای بود که روایی آن با استفاده از نظر 10 نفر از اساتید تربیتبدنی دانشگاه گیلان تأیید شد و پایایی آن با روش ضریب آلفای کرونباخ، 88/0 بهدست آمد. از آمار توصیفی، آزمونهای کولموگروف _ اسمیرنوف و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان داد کلیه ابعاد جامعهپذیری با توسعه مشارکت ورزشی رابطه مثبت و معنیداری دارند. مدل نهایی نتایج نشان داد وزن رگرسیونی سه عامل میزان ورزشی بودن اعضای خانواده، حمایت اعضای خانواده از ورزش کردن و اهمیت دادن مدرسه و معلمان به ورزش، به ترتیب برابر با 89/0، 80/0 و 62/0 است که بیشترین ضریب تأثیر را داشتند. با توجه بهنتایج تحقیق بهنظر میرسد حمایتهای خانواده چه بهصورت کلامی و یا مشارکت خود والدین در فعالیتهای جسمانی، اثر مهمی در مشارکت ورزشی فرزندان داشته است.
علوم رفتاری
محمود متوسلی؛ عمران محمد رزاقی؛ محمدحسین هادی
چکیده
این مقاله درصدد رسیدن به درک بهتری از رویکرد اقتصادی به تحلیل رفتار اعتیادی است. اعتیاد، مطابق با تعاریف استاندارد، یک رفتار مصرفی است که از الگوهای رفتاری مشخصی پیروی میکند. تحقیقات اخیر در علوم اعصاب نشاندهنده اتفاقنظرهای گسترده درمورد نحوهٔ تأثیر مصرف مواد اعتیادآور بر سازوکارهای عصبشناختی دخیل در فرایند تصمیمگیری ...
بیشتر
این مقاله درصدد رسیدن به درک بهتری از رویکرد اقتصادی به تحلیل رفتار اعتیادی است. اعتیاد، مطابق با تعاریف استاندارد، یک رفتار مصرفی است که از الگوهای رفتاری مشخصی پیروی میکند. تحقیقات اخیر در علوم اعصاب نشاندهنده اتفاقنظرهای گسترده درمورد نحوهٔ تأثیر مصرف مواد اعتیادآور بر سازوکارهای عصبشناختی دخیل در فرایند تصمیمگیری است. این یافتهها ــکه تحت حمایت الگوهای روانشناختی از رفتار اعتیادی قرار دارند ــسبب شده است امروزه با اطمینان بیشتری از شناخت ماهیت اعتیاد بتوان سخن گفت. آنچه که از رویکرد اقتصادی به تحلیل رفتار اعتیادی انتظار میرود، توسعهٔ این شناخت به تدوین سیاستهای مورد نیاز در حوزهٔ اعتیاد است. کاربرد علم اقتصاد بدینمنظور ـبا تعریف معیارهای رفاهی تصریحشده برای مصرفکنندگانـ به تجویز سیاستهایی منجر میشود که در میزان تحقق اهداف خود قابل ارزیابی و مقایسه هستند. در این میان اقتصاد رفتاری امکان مشارکت مفاهیم و بینشهای تخصصی رشتههای مرتبط با اعتیاد را در این مسیر فراهم میکند. ازاینمنظر، مفاهیم کیفی روانشناختی و عصبشناختی مرتبط با رفتار اعتیادی، در چارچوبهای کمّیِ تصمیمگیری مورد توجه قرار میگیرد تا بهمنظور کاهش آسیبهای مرتبط با اعتیاد، سیاستگذاری با ابزارهای تحلیلی دقیقتر، و در عین حال جامعتری، دنبال شود. این مقاله به دنبال تبیین این موضوع است که چرا اقتصاد رفتاری یک چارچوب تحلیلی مناسب برای استخراج دلالتهای سیاستی مورد نیاز در حوزهٔ اعتیاد است.
بحران ویروس کرونا
یوسف محمدی فر؛ صبا امیری
چکیده
ظهور برخی بحرانهای مهم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بیولوژیکی نقش مهمی در تغییر رفتار جامعهٔ انسانی دارد. اقدامات پیشگیرانه و کنترلکننده بحران ویروس کرونا، که نیاز به رویکردی جامع، نظاممند و چندبُعدی دارند، منجر به بروز تغییراتی در رفتار خرید مصرفکنندگان شدهاند. آنچه اهمیت دارد، لزوم بهرهگیری از نگاهی میانرشتهای (اقتصاد، ...
بیشتر
ظهور برخی بحرانهای مهم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بیولوژیکی نقش مهمی در تغییر رفتار جامعهٔ انسانی دارد. اقدامات پیشگیرانه و کنترلکننده بحران ویروس کرونا، که نیاز به رویکردی جامع، نظاممند و چندبُعدی دارند، منجر به بروز تغییراتی در رفتار خرید مصرفکنندگان شدهاند. آنچه اهمیت دارد، لزوم بهرهگیری از نگاهی میانرشتهای (اقتصاد، مدیریت، بازاریابی، روانشناسی و جامعهشناسی) برای درک این پدیده پیچیده است. بههمینمنظور، این مقاله با رویکرد کیفی و با هدف مدلسازی رفتار خرید مصرفکنندگان در شرایط بحران کرونا (کووید-19) با نگاهی چندبُعدی انجام شده است. جهت گردآوری دادهها از روشهای بررسی پایگاههای اطلاعات تخصصی، مشاهده و انجام مصاحبههای عمیق با 28 نفر از افراد کلیدی مطلع که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفته بود، استفاده گردید. به اختصار نتایج نشان داد، مدل پیشبینی وضعیت تقاضا برای کالاها یا خدمات پس از بحران کرونا به دو شاخص «ماهیت کالا یا خدمت» و «میزان تعامل انسانی در مبادله» و همچنین «سطح درآمد» مصرفکنندگان بستگی دارد. همچنین حذفکامل، به تأخیر انداختن خرید، جانشینسازی خرید و کاهش نسبی خرید، چهار دسته رفتاری است که مصرفکنندگان در زمان بحران کرونا اتخاذ میکنند و این مدل به متغیرهای مختلفی بستگی دارد. درنهایت، پیشنهادات لازم جهت مدیریت بحران کرونا با رویکردی متأثر از حوزههای مختلف دانشی، در راستای تغییرات آمیخته بازاریابی (محصول، قیمتگذاری، توزیع و ترویج) در قالب یک مدل ارائه گردید.
جامعهشناسی
محمدرضا کلاهی
چکیده
در روایتهای رایج، اولاً انقلاب ایران ناشی از غلبه بخش سنتی-مذهبی جامعه بر بخش مدرن آن بود. ثانیاً همین بخش سنتی-مذهبی بود که پس از انقلاب قدرت را به دست گرفت و مسلط شد. این مقاله میخواهد این هر دو نکته را به چالش بکشد. از منظر این مقاله اولاً بخش سنتی-مذهبی ایران پیشاانقلابی خود دو بخش غیرسیاسی و سیاسی داشت. گفتمان «اسلام سیاسی»، ...
بیشتر
در روایتهای رایج، اولاً انقلاب ایران ناشی از غلبه بخش سنتی-مذهبی جامعه بر بخش مدرن آن بود. ثانیاً همین بخش سنتی-مذهبی بود که پس از انقلاب قدرت را به دست گرفت و مسلط شد. این مقاله میخواهد این هر دو نکته را به چالش بکشد. از منظر این مقاله اولاً بخش سنتی-مذهبی ایران پیشاانقلابی خود دو بخش غیرسیاسی و سیاسی داشت. گفتمان «اسلام سیاسی»، متفاوت بود از گفتمان سنتی و محافظهکاری که در میان بخشهای بزرگی از جمعیت مذهبی جامعه ایران حاکمیت داشت. اما نکتهدوم، و مهمتر آن است که حتی همین گفتمان اسلام سیاسیِ پیشاانقلاب نیز پس از پیروزی انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی در دهه شصت، به همان شکلِ پیشاانقلابی خود باقی نماند. در فضای اسلامیِ پساانقلابی در نتیجه همایندی رخداد جنگ و کاریزمای «امام خمینی» گفتمان جدیدی شکل گرفت. این گفتمان که ایدئولوژی مشروعیتبخش به جمهوری اسلامی را در دهه شصت شکل میداد، به ناچار سوژههایی مطیع و محافظهکار میطلبید و نمیتوانست همان گفتمانی باقی بماند که پیش از انقلاب، سوژههای سرکش انقلابی پرورش میداد.